شناخت هاى فطرى عقلى ، دو تفاوت با شناخت هاى قلبى دارد : يكى تفاوت در مركز شناخت و ديگرى تفاوت در نحوه شناخت . 
 شناخت هاى غيرفطرى ، شناخت هايى است كه ريشه در طبيعت انسان ندارد و با ابزارِ تحصيل ، تحقق مى يابد . 
 شناخت هاى غيرفطرى مانند شناخت هاى فطرى به سه دسته تقسيم مى شود : 
 1 . شناخت هاى غيرفطرى حسى ، مانند : احساس نياز به مواد مخدر ؛ 2 . شناخت هاى غيرفطرى عقلى ، مانند : همه معلوماتى كه انسان از راه انديشه و تعليم و تعلم كسب مى نمايد؛ 3 . شناخت هاى غيرفطرى قلبى ، مانند : وحى . 
 با دو علامت مى توان شناخت هاى غير فطرى را از شناخت هاى فطرى تشخيص داد : 
 1 . نيازمندى به ابزار : شناخت هاى غيرفطرى چون ريشه در طبيعت انسان ندارند ، براى تحقّق نيازمند به ابزار تحصيل هستند ، به خلاف شناخت هاى فطرى كه نيازى به ابزار ندارند ، هر چند فعليت آنها شرايطى دارد . 
 2 . همگانى نبودن : شناخت هاى غيرفطرى چون نيازمند به ابزار هستند و ابزار آنها براى همه مردم در همه زمان ها و در همه مكان ها ميسر نيست ، نمى توانند همگانى باشند ، به خلاف شناخت هاى فطرى كه چون نيازمند به ابزار نيستند ، مى توانند همگانى باشند . 
 فعليت نيافتن احساسات فطرى در افرادى كه شرايط شكوفايى فطرت در آنها تحقّق نيافته است يا مبتلا به موانع هستند ، همگانى بودن آن احساسات را مخدوش نمى سازد .