پاسخ اين است كه : با ديده عقل . ديده عقل است كه با ملاحظه علائم و آثارِ علم و عشق و ناراحتى ، اين حقايق را در وجود عالم و عاشق و ناراحت ، كشف مى كند . و به اين ترتيب ، عقل مهمترين كار خود را انجام مى دهد؛ يعنى مفاهيم حسى را تعميق مى كند و به شناخت هاى ظاهرى و سطحى انسان عمق مى بخشد و از ظاهر انسان به باطن وى وارد مى شود . علائم عاشقى ، ظاهر است و آشكار؛ سوز عشق ، باطن است و نهان؛ و عقل از علائم عاشقى ، سوز عشق را در وجود عاشق كشف مى كند . علائم فقه و رياضى و شيمى ، ظاهر است و اين علوم ، باطن و نهان؛ و عقل با ملاحظه اين علائم از اين ظواهر كه قلمرو حس است ، عبور مى كند و به جايى مى رسد كه قلمرو حس نيست و انسان با پاى حواس نمى تواند قدم در آن جا بگذارد ؛ يعنى علم و عشق و كينه را ادراك مى كند . و اين است معناى تعميق مفاهيم حسى كه به وسيله عقل انجام مى شود .
شناخت هاى سطحى و عمقى در روايات
شناخت هاى سطحى و عمقىِ انسان در روايات اسلامى به صورت جالب و آموزنده مطرح شده است . در اين جا دو روايت را مى آوريم :
1 . اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اى ضمن تبيين ويژگى هاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
طَبِيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ ، قَد أحكَمَ مَراهِمَهُ وأحْمى مَواسِمَهُ ، يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إلَيهِ مِن قُلُوبٍ عُمْىٍ و آذانٍ صُمٍّ و ألسِنَةٍ بُكمٍ ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ و مَواطِنَ الحَيرَةِ ، لَم يَستَضِيئوا بِأضواءِ الحِكمَةِ ، و لَم يَقدَحُوا بِزِنادِ العُلومِ الثّاقِبَةِ ، فَهُم فِى ذلِكَ كَالأنْعامِ السَّائِمَةِ و الصُّخُورِ القاسِيَةِ. 1 او طبيبى بود كه با طباطبتش در گردش بود . مرهم هاى خود را محكم مى كرد ،