229
مباني شناخت

يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحَاجَةُ إلَيهِ. هر جا كه داروهاى او مورد نياز باشد ، و ابزار پزشكى او به كار آيد ، آنها را به كار مى گيرد.
همه پيامبران الهى و رهروان راستين آنان اين گونه اند ، كه خود به سراغ بيمارى هاى روانى مى روند ، و دارو و ابزار كارشان نيز همراه ايشان است و هر بيمارى را كه آمادگى براى درمان داشته باشد ، درمان مى كنند .
و اما اين اطباى معنوى كدام مريض و چه امراضى را مى توانند درمان كنند؟
مِن قُلُوبٍ عُمْىٍ و آذانٍ صُمٍّ و ألسِنَةٍ بُكْمٍ.دل هاى كور ، گوش هاى كر ، و زبان هاى لال .
افرادى كه به بيمارى كوردلى مبتلا هستند و گوش قلبشان كر و زبان جانشان لال شده است ، بيمارانى هستند كه منبع شناخت هاى عقلى و قلبى آنان مسدود شده است ، بدين جهت از شناخت عمقى هستى محروم گرديده اند . و لذا در توصيف آنان امام عليه السلام مى فرمايد :
لَم يَستَضِيئوا بِأضواءِ الحِكمَةِ ، و لَم يَقدَحُوا بِزِنادِ العُلومِ الثّاقِبَةِ ، فَهُم فِى ذلِكَ كَالأنْعامِ السَّائِمَةِ و الصُّخُورِ القاسِيَةِ.
اين بيماران افرادى هستند كه از انوار حكمت پرتو نگرفته اند و با كبريت دانش هاى عميق ، چراغ علمِ روشنى بخش را در جان خود روشن نساخته اند ، و لذا در اين زمينه همانند حيوانات هستند و شناخت آنان شناخت حيوانى است . يعنى همان طور كه قلمرو شناخت حيوانات محدود به محسوسات است ، انسان هايى هم كه نمى توانند از منبع عقل و قلب خود استفاده كنند ، قلمرو شناختشان محدود به محسوسات است .
شناخت حيوان ، محدود است به آنچه مى بيند و مى شنود و مى بويد و مى چشد و لمس مى كند . اگر شناخت هاى عقلى و قلبى از انسان سلب گردد ،


مباني شناخت
228

وداغ هاى خود را به جا مى نهاد، و هر جا كه نياز بود به كارش مى بست . با داروهايش جايگاه هاى غفلت و موارد سرگردانى مردم را مى جست. ... آنان ـ يعنى بنى اميه ـ از پرتوهاى حكمت، روشنايى نگرفتند و از آتش زنه هاى علوم فروزان، آتش استخراج نكردند. از اين رو، همانند چارپايان چرنده و تخته سنگهاى سخت هستند.
در اين روايت ، اميرالمؤمنين عليه السلام ، مردمى را كه از شناخت هاى عمقى بى بهره اند و شناخت آنان از هستى ، منحصر به محسوسات است ، به عنوان بيمارانى مطرح كرده است كه به ناآگاهى و تحير و سرگردانى مبتلا هستند ؛ و از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به عنوان طبيب خبير و متخصصى ياد كرده است 1 كه خود به سراغ بيماران مى رود و با مهارت كامل آنان را درمان مى كند و از ناآگاهى و سرگردانى بيرون مى آورد .
امام ابتدا ويژگى هاى اين طبيب معنوى را بيان مى فرمايد :
طَبِيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ .
او طبيبى دوره گرد است . طبيبى نيست كه مطبى داشته باشد و حق ويزيت بخواهد ، و تنها افرادى را معاينه كند كه توانايى مالى دارند و بتوانند به او مراجعه و از طبابت او استفاده كنند . نه ، او طبيبى است كه خود به سراغ بيماران مى رود و بدون درخواست كارمزد ، به مداواى آنان مى پردازد ، و هر بيمارى كه مايل باشد مى تواند از درمان او بهره مند شود .
قَد أحكَمَ مَراهِمَهُ ، و أحْمى مَواسِمَهُ .
اشاره به اين است كه اين طبيب كه به سراغ بيماران مى رود ، داروخانه و ابزار پزشكى خود را نيز همراه دارد؛ داروهاى او مجرب و مفيد ، و ابزارهاى او آماده كار است .

1.از ظاهر عبارت نهج البلاغة برمى آيد كه اين طبيب ، شخص پيامبراسلام است.

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 491993
صفحه از 484
پرینت  ارسال به