239
مباني شناخت

ندارد و براى كسى كه كر است ، آواز بى مفهوم است؛ ولى اينان نبايد ديگران را با خود قياس كنند . كسانى كه چشم و گوششان سالم است ، مفهوم رنگ ها و صداها را درك مى كنند .
پاسخ آنان هم كه مدّعى اند راهى براى شناخت هستى به غير از حس وجود ندارد ، دقيقا همان پاسخى است كه به افراد كور در مورد شناخت رنگ ها و به اشخاص كر در مورد شناخت آوازها بايد داد .
از كسانى كه ديده عقلشان كور و گوش دلشان كر است نبايد انتظار داشت كه حقايق عقلى و قلبى را ادراك كنند؛ آنان همانند حيوانات از شناخت هاى عقلى و قلبى محروم اند ، بنا بر اين ، در پاسخ اين ادعاى آنان كه تنها راه شناخت حس است ، بايد گفت كه درست مى گوييد ، ولى در مورد خودتان ، در مورد شما كه ديده عقلتان كور و گوش قلبتان كر است ، قطعا حقايق عقلى و قلبى و موجوداتى كه راه شناخت آنها عقل و قلب است (مانند خداى تبارك و تعالى و هرچه كه نامحسوس است) مفهوم ندارد ، ولى ديگران را با خود قياس مكنيد . آنان كه ديده عقلشان مى بيند و گوش دلشان مى شنود ، اين حقايق را درك مى كنند . بنا بر اين ، مگوييد كه بجز ماده در جهان چيزى نيست ، بلكه بگوييد : ما بجز ماده در جهان چيزى را درك نمى كنيم .
در اين جا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا ديده عقل ماديون كور و گوش دل آنان كر است؟و چرا خداوند به ماديون قدرت شناخت هاى عقلى و قلبى عنايت نمى كند تا آنان نيز ، مانند الهيّون بتوانند حقايق هستى را ، آن چنان كه هست ، بشناسند و باور كنند؟
پاسخ آن است كه خداوند به همه آدميان ، بدون استثنا سه منبع شناخت عنايت كرده است؛ هم حس داده ، هم عقل و هم قلب . خداوند هيچ كس را كور و كر نيافريده است ، بلكه اين انسان است كه موجب كورى و كرى خود و


مباني شناخت
238

گمراه ترند» .
يعنى اهل دوزخ مردمى هستند كه از چشم و گوش و نيروى تفكر خود نمى توانند مانند يك انسان واقعى بهره بردارى كنند . اهل دوزخ مردمى هستند كه در عين اين كه چشم دارند كورند و در عين اين كه گوش دارند كرند! و در عين اين كه زمينه و وسيله انديشه و فكر و فهم حقايق را در اختيار دارند نادان و نفهمند! اهل دوزخ افرادى هستند كه مانند حيوانات ، شناختشان حسى و سطحى است و از شناخت هاى عميق بى بهره اند .اهل دوزخ ، مانند حيوانات چيزى جز محسوسات را درك نمى كنند . بلكه از حيوانات هم گمراه ترند ؛ چون گمراهى حيوانات نسبى است و سرزنشى بر آنها نيست ؛ زيرا اگر حيوان جز به محسوسات نمى انديشد ، به دليل آن است كه در نظام آفرينش چنين آفريده شده است ، ولى انسانى كه به چيزى جز محسوسات نمى انديشد از آن روست كه كارهاى ناشايستى انجام داده كه راه هاى شناخت هاى عقلى و قلبى را بر خود مسدود كرده است . و بدين جهت ، چنين انسانى نه تنها راه تكامل انسانى و معنوى خود را نمى يابد ، بلكه در بعد مادى و حيوانىِ خود نيز دچار سردرگمى مى شود و در نتيجه از حيوانات گمراه تر مى گردد .
در اين كلامِ قرآن كريم ، هر چند با صراحت نظريه ماديون و پاسخ آن مطرح نشده است ، ولى به خوبى از آن اين پاسخ دقيق و ظريف استفاده مى شود كه نظريه ماديون درست است ، ولى فقط در مورد خود آنها يعنى اين كه مى گويند : «تنها راه شناخت حس است» حرف درستى است ، ولى در مورد خودشان ، مانند اين كه اگر كورى مادرزاد آمد و گفت : «در جهان چيزى كه نامش سرخى يا زردى و يا سفيدى باشد وجود ندارد» و يا فرضا كرى مادرزاد آمد و گفت : «چيزى كه نامش آواز زيبا و يا زشت باشد وجود ندارد» ، در پاسخ آن دو بايد گفت كه درست مى گوييد ، ولى در مورد خودتان . براى كسى كه كور است ، رنگ مفهوم

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 519719
صفحه از 484
پرینت  ارسال به