259
مباني شناخت

قدرى زياد باشد كه در اثر آن چراغ عقل كاملاً تيره و جوهر اين گوهر گران بهاى انسانيت فاسد شود ، خاموشى آن هميشگى خواهد بود و آدمى براى هميشه از استضائه از اين چراغ محروم مى گردد .
در آغاز ، وقتى انسان خشمگين مى شود و در اثر خشم نابجا ، كار ناشايسته اى انجام مى دهد ، پس از برطرف شدن خشم ، بلافاصله از كارهايى كه در حال عصبانيت انجام داده است ، پشيمان مى شود . اين پشيمانى ، علامت آن است كه خاموشىِ چراغ عقل موقت بوده است . در عين حال ، خشم نابجا حكايت از بيمارى اخلاقى شخص خشمگين مى كند .
اگر اين بيمارى علاج نشود ، خشم هاى پى در پى و ارتكاب كارهاى ناشايسته اى كه معلول و مقتضاى آن است ، به تدريج جوهر آينه عقل را فاسد مى كنند ، به گونه اى كه ديگر قابل اصلاح و پاكسازى نخواهد بود . در اين صورت ، كينه و انتقام و خشم نابجا ، ملكه راسخه نفسانى و طبيعت ثانويه انسان مى گردد و هوس ، در قالب نفرت ، چنان بر آدمى غلبه مى كند كه او را به درنده اى خطرناك و ديوى خون آشام تبديل مى نمايد . و از اين پس نه تنها از كارهاى ناشايسته اى كه در حال خشم انجام داده است ، شرمنده و پشيمان نمى شود ، بلكه احساس لذت و سرور مى كند و به آن مى بالد!
منافقى كه به آسانىِ آب خوردن ، مردم بى گناه كوچه و بازار را ترور مى كند و اتوبوس را با سرنشينان آن به آتش مى كشد و زن باردار و كودك شيرخوار را با آتش خشمِ به اصطلاح انقلابى خود مى سوزاند و احساس شرم و ناراحتى نمى كند ، از ابتدا ديوسيرت و خون آشام نبوده است . او قبل از غلبه خشم و كينه اى چنين شوم ، حتى از زدن يك سيلى نابجا احساس شرم و ناراحتى مى كرد ، ولى اكنون حجاب كينه چنان بر عقل او چيره شده و آينه عقلش چنان زنگار گرفته كه ساده ترين معارف و شناخت هاى عقلى را از او سلب كرده است


مباني شناخت
258

از رفع عصبانيت ، پشيمان هم نمى شوند ، بلكه احيانا معتقدند كه كار خوبى هم انجام داده اند! امام در اين باره مى فرمايد : فَإن لَم يَندَمْ فَجُنُونُهُ مُستَحكِمٌ ؛ يعنى اگر پس از فرونشستن آتش خشم از كارهاى ناشايسته اى كه هنگام غضب انجام داده است پشيمان نشد و احساس شرم نكرد ، معلوم مى شود كه ديوانگى اش قطعى و پابرجاست .
به سخن ديگر ، خشم نوعى جنون است كه گاه اَدوارى و گاه دائمى است . اگر شخصِ خشمگين ، پس از خاموش شدن شعله هاى خشم به سر عقل آمد و نادم شد ، معلوم مى شود كه جنون او اَدوارى است؛ و اگر نادم نشد ، معلوم مى شود كه ديوانه درست و حسابى است!
تا اين جا توضيح حديث بود؛ اكنون ببينيم اين حديث چه ربطى با بحث ما دارد ؟
در اين حديث ، خشم كه يكى از مظاهر هوس در قالب كينه و نفرت است ، به عنوان يكى از موانع شناخت هاى عقلى كه انسان را تا مرز جنون جلو مى برد ، مطرح شده است . وقتى انسان عصبانى شد و آتش خشم در جان او شعله كشيد و چهره او برافروخت ، دودى كه از اين آتش برمى خيزد ، جلوى روشنايى چراغ عقلش را مى گيرد . اين دود ابتدا اندك و مانعيت آن از نور عقل ضعيف است ، ولى به تدريج كه حجم اين دود افزايش مى يابد ، روشنايى چراغ عقل كمتر و كمتر مى شود تا آن جا كه خاموش گردد .
خاموش شدن چراغ عقل در اثر دود خشم نيز بر دو گونه است : موقت و دائم .
تا وقتى دود خشم موجب تيرگى و خرابى چراغ عقل نشده باشد ، خاموشى اين چراغ موقتى است ، يعنى پس از فرونشستن خشم و پاك شدن چراغ و بركنارى حجاب ، چراغ عقل مجددا روشنايى مى دهد؛ ولى اگر دود خشم به

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 522175
صفحه از 484
پرینت  ارسال به