پاسخ آن است كه تلخى زندان وقتى مجرم را متنبه مى كند كه رژيم حاكم ، خود ، مجرم نباشد و داروى موعظه هنگامى مؤثر است كه طبيب ، واعظ متعظ باشد . منهاى اين دو شرط نه تنها زندان و يا ارشاد اثر قابل توجهى در اصلاح مجرمان ندارد ، بلكه در بسيارى از بزهكاران ، به ويژه مجرمان امنيتى ، اثر معكوس دارد ، و دليل اين كه رژيم گذشته ايران نمى توانست و رژيم هاى فعلى جهان نمى توانند از زندان و ارشاد زندانيان ، دارويى براى اصلاح آنان بسازند ، اين است كه فاقد اين دو شرط بوده و هستند و به همين دليل ، روز به روز ، آمار جرايم در جهان افزايش مى يابد .
البته عدّه اى هم هستند كه به موانع دائمى شناخت ، مبتلا بوده ، تحت هيچ شرايطى قابل اصلاح نيستند كه بعدا درباره آنان بحث خواهيم كرد . فعلاً سخن در مورد موانع موقت شناخت و مواردى است كه جوهرِ آينه عقل به كلى فاسد نشده باشد .
ما معتقديم كه در اين موارد موعظه يا بلا و يا تركيبى از اين دو ، مى تواند آينه عقل را جلا دهد و ديده دل را بينا سازد ، همين است كه مخالفان و حتى محاربان با انقلاب و جمهورى اسلامى را وامى دارد كه مواضع قبلى خود را محكوم كنند ، نه چيز ديگر .
چرا احسان طبرى به اسلام پيوست؟
احسان طبرى ، كه عمرى را در تحقيق و ترويج ماركسيسم گذرانده بود ، ضمن نامه اى به روزنامه هاى رسمى كشور ، در پاسخ به اين سؤال كه چرا پس از دستگيرى به اسلام پيوسته است ؟ مى گويد : . . .
خطاست اگر كسانى تصور كنند كه انگيزه من در تغيير موضعگيرى ، ترس از فشار و عذاب ، «زپانيات» مفروض و موهوم و لذا گريز بيم زده از ژرفاى بى بركت كفر به زاويه پر رحمت اسلام است! چنين تصورى ساده كردن