اين همان بانگ بيدار باش الهى است كه ياخته هاى مغز افراد مستعد را سخت تحت تأثير قرار مى دهد و روان هايى را كه در خواب غفلت باشند ، بيدار مى كند و ديده را به سوى حقيقتى كه با آن رو به روست ، ولى آن را نمى بيند ، باز مى نمايد؛ و اين همان واقعيتى است كه در احاديث اسلامى به عنوان فلسفه بلا در زمينه هاى مستعد مطرح شده است كه بلا در مورد كسانى كه جوهر آينه عقلشان فاسد نشده ، موجب پاك شدن اين آينه مى گردد .
پيش از زندان ، غبار تعصب حزبى و سازمانى ، آينه عقل را تيره كرده بود . تنها كارى كه زندان انجام داده اين بوده است كه غبار تعصب را زدوده است . و وقتى حجاب كنار رفت ، ديده عقل ، حقايقى را كه تاكنون با آن رو به رو بوده و با همه هوش و ذكاوت و تحصيل و تحقيق ، آنها را نمى ديده است ، خوب مى بيند و لذا تغيير عقيده و موضع مى دهد .
اين جاست كه تلخى ، شيرينى مى آفريند و ناگوارايى ، موجب گوارايى مى شود و زندان آزادى مى آورد و از درونِ بلا چنان نعمت مى جوشد كه به گفته امام عسكرى عليه السلام بلا را احاطه مى كند :
ما مِنْ بَلِيَّةٍ إلّا وَلِلّهِ فِيهَا نِعمَةٌ تُحِيطُ بِهَا.۱هيچ بلايى نيست مگر اين كه خداوند در آن بلا نعمتى قرار داده است كه آن را فرا مى گيرد.
يعنى هيچ حادثه ناگوراى در زندگى انسان رخ نمى دهد مگر اين كه خداوند در آن حادثه نعمت گوارايى قرار داده است كه با موضعگيرى صحيح انسان در برابر آن بلا ، نعمت نهفته در آن ، چنان آن را احاطه مى كند كه تلخى بلا قابل مقايسه با شيرينى نعمت نيست .