271
مباني شناخت

اين همان بانگ بيدار باش الهى است كه ياخته هاى مغز افراد مستعد را سخت تحت تأثير قرار مى دهد و روان هايى را كه در خواب غفلت باشند ، بيدار مى كند و ديده را به سوى حقيقتى كه با آن رو به روست ، ولى آن را نمى بيند ، باز مى نمايد؛ و اين همان واقعيتى است كه در احاديث اسلامى به عنوان فلسفه بلا در زمينه هاى مستعد مطرح شده است كه بلا در مورد كسانى كه جوهر آينه عقلشان فاسد نشده ، موجب پاك شدن اين آينه مى گردد .
پيش از زندان ، غبار تعصب حزبى و سازمانى ، آينه عقل را تيره كرده بود . تنها كارى كه زندان انجام داده اين بوده است كه غبار تعصب را زدوده است . و وقتى حجاب كنار رفت ، ديده عقل ، حقايقى را كه تاكنون با آن رو به رو بوده و با همه هوش و ذكاوت و تحصيل و تحقيق ، آنها را نمى ديده است ، خوب مى بيند و لذا تغيير عقيده و موضع مى دهد .
اين جاست كه تلخى ، شيرينى مى آفريند و ناگوارايى ، موجب گوارايى مى شود و زندان آزادى مى آورد و از درونِ بلا چنان نعمت مى جوشد كه به گفته امام عسكرى عليه السلام بلا را احاطه مى كند :
ما مِنْ بَلِيَّةٍ إلّا وَلِلّهِ فِيهَا نِعمَةٌ تُحِيطُ بِهَا.۱هيچ بلايى نيست مگر اين كه خداوند در آن بلا نعمتى قرار داده است كه آن را فرا مى گيرد.
يعنى هيچ حادثه ناگوراى در زندگى انسان رخ نمى دهد مگر اين كه خداوند در آن حادثه نعمت گوارايى قرار داده است كه با موضعگيرى صحيح انسان در برابر آن بلا ، نعمت نهفته در آن ، چنان آن را احاطه مى كند كه تلخى بلا قابل مقايسه با شيرينى نعمت نيست .

1.تحف العقول : ص ۴۸۹ .


مباني شناخت
270

شديد مسئله است.
اكنون نيز تصريح مى كنم كه انگيزه عمده و اساسى من داير به انتقاد به ماركسيسم در تئورى و عمل و گسستن از اين ايدئولوژى و روى آوردن به اسلام راستين ، كه امام امت در قول و فعل خود منعكس مى كنند ، تغيير ژرف و واقعى در بينش به عنوان روشن فكر ايرانى است.
عوامل متعدد عقيدتى ، سياسى ، اجتماعى ، فرهنگى در ايجاد اين دگرگونى بنيادى در بينش من مؤثر بود كه هراس از فشار ياترس از مرگ در عداد آنها نيست.
شك نيست زندان ، به ويژه در سن پيرى و پس از ابتلا به دو سكته قلبى و مغزى ، وجود ديگر نقاهت هاى مزمن يا حاد ديگرروند مطبوعى نيست و من مدعى نيستم كه در زندان ، فشار روحى را به خود احساس نكرده ام ، برعكس اين فشار در بيدار كردن ياخته هاى مغز و امواج عواطف روح من كه به طرز قضاوت هاى يك نواخت و يك سمته خوگر شده بود ، تأثير فراوان داشت و مرا واداشت تا چشمان خود را به سوى واقعيتى كه از آن دور بودم (با آن كه با آن رو به رو بودم) باز كنم و نقايص و معايب سازمانى كه جزء آن بودم و شيوه تفكر مسلط برآن را از سويى و اسلام اصيل و راستين و انقلابى كه امام آن را به مثابه زمينه عقيدتى براى وحدت كلمه در بين مسلمانان عالم ارائه كرده است ، از سوى ديگر بشناسم...
در اين قسمت از نوشته آقاى طبرى مجدّدا دقّت كنيد :
... اين فشار در بيدار كردن ياخته هاى مغز و امواج عواطف روح من ، كه به طرز قضاوت هاى يك نواخت و يك سمته خوگر شده بوده ، تأثير فراوان داشت و مرا واداشت تا چشمان خود را به سوى واقعيتى كه از آن دور بودم (با آن كه با آن رو به رو بودم) باز كنم ...

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 518708
صفحه از 484
پرینت  ارسال به