279
مباني شناخت

شناخت هاى عقلى براى آنان دائم و پايدار است .

هشيارى به هنگام مرگ

افراد متعصب و لجبازى را كه موانع شناخت هاى عقلى در آنان قابل رفع نيست ، مى توان به دو دسته تقسيم كرد :
دسته اول كسانى هستند كه با «عذاب استيصال» يعنى بلايى كه مرگ و هلاكت در پى دارد ، هشيار مى شوند و دست از تعصب و لجاجت برمى دارند و به حق اعتراف مى كنند .
دسته دوم كسانى هستند كه با «عذاب استيصال» و پاى چوبه دار هم متنبه نمى شوند و به حق اعتراف نمى كنند .
فرعون زمان موسى عليه السلام از دسته اول ، و ابو جهلِ معاصر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ابو جهليانِ زمان ما از دسته دوم اند .
فرعون و هوادارانش از كسانى بودند كه هوا و هوس و تعصّب و لجاجت ، آنان را دچار موانع دائمى و غير قابل رفع شناخت هاى عقلى ساخته بود . نه مواعظ موسى عليه السلام ۱ ، نه استدلال هاى ۲ او براى اثبات توحيد ، نه معجزات آن حضرت براى اثبات نبوّتش ، ۳ و نه بلاها و مشكلات اقتصادى ۴ و اجتماعى ۵ كه در نتيجه مخالفت با موسى گريبانگير آنان مى شد ، هيچ يك ، آنان را هشيار نساخت ، ولى تازيانه «عذاب استيصال» به گفته قرآن كريم ، رئيس و رهبر آنان ،

1.«فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى * وَ أَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى» (نازعات : آيات ۱۸ و ۱۹) «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» (طه : آيه ۴۴) .

2.«قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَـمُوسَى * قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كُلَّ شَىْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» (طه : آيه ۴۹ و۵۰).

3.«وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ ءَايَـتِ بَيِّنَـتٍ...» (اسرا : آيه ۱۰۱) .

4.«وَلَقَدْ أَخَذْنَآءَالَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّنَ الثَّمَرَ تِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»(اعراف : آيه ۱۳۰).

5.«فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ ءَايَـتٍ مُّفَصَّلَـتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ»(اعراف : آيه ۱۳۳) .


مباني شناخت
278

وقتى مؤمنان را ملاقات مى كنند مى گويند : «ما هم ايمان آورده ايم» ، ولى وقتى با شياطين خود خلوت مى كنند مى گويند : ما تنها (مسلمانان را) مسخره مى كنيم!» .
تعصّب ناشى از گروه گرايى ، اينان را گرفتار چنان حماقتى كرده است كه با اعجاز هيچ پيامبرى بر سر عقل نخواهند آمد! حضرت عيسى عليه السلام در وصف ايشان و هم سلكانشان فرموده است :
داوَيْتُ المَرضى فَشَفَيتُهُم بِإذنِ اللّهِ ، وأبْرأتُ الأكْمَهَ والأبْرَصَ بِإذِنِ اللّهِ ، وعالَجْتُ المَوتى فَأحيَيتُهُم بِإذنِ اللّهِ ، وعالَجتُ الأحْمَقَ فَلَم أقدِرْ عَلى إصلاحِهِ . 1 من بيماران مختلف را مداوا كردم و به اذن خداوند آنان را درمان نمودم ، كورهاى مادرزاد و افراد مبتلا به پيسى را شفا دادم؛ به اذن خداوند مردگان را معالجه كردم و به اذن خداوند زندگى را به آنان باز گرداندم ، ولى نتوانستم احمق را معالجه كنم!
شخصى از حضرت پرسيد كه مقصود شما از احمقى كه قادر به علاج و اصلاح او نيستيد كيست؟ عيسى عليه السلام پاسخ داد :
المُعجِبُ بِرَأيِهِ و نَفسِهِ الَّذى يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ و يُوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يُوجِبُ عَلَيهَا حَقّا؛ فَذاكَ الأحمَقُ الَّذى لا حِيلَةَ فِى مُداوَاتِهِ. 2 كسى كه گرفتار خود پسندى است و فقط رأى و عقيده خود را قبول دارد و در همه موارد برترى را براى خود مى بيند و هيچ كس را بهتر از خود نمى شناسد و در همه جا حق را با خود مى داند و هيچ حقى را بر خود ايجاب نمى نمايد ، اين شخص ، احمقى است كه راهى براى معالجه و درمان او وجود ندارد .
هواداران متعصّب گروهك هاى ضد انقلاب گرفتار چنين حماقتى هستند و راهى براى پاكسازى آينه عقل و معالجه آنان وجود ندارد و لذا موانع

1.الاختصاص : ص ۲۲۱ .

2.همان .

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 491969
صفحه از 484
پرینت  ارسال به