بود ، به سبب سوء انتخاب خود ، در مدار ضلالت الهى قرار نمى گرفتند و گمراه نمى شدند . بنا بر اين ، خداوند افراد كافر را گمراه مى كند ، ولى سبب گمراهى را خود به وسيله كفر كه موجب تيرگى آينه عقل مى شود ، ايجاد مى كنند .
توضيح مطلب اين كه : «تعليق حكم به وصف ، مشعِر به علّيّت است» ؛ يعنى اگر حكمى مشروط به تحقّق يافتن صفتى گرديد ، معلوم مى شود كه تحقّق آن صفت ، علّت و فلسفه آن حكم است . مثلاً وقتى گفته مى شود كه دست سارق را بايد بريد ، معلوم مى شود كه علّت بريدن دست سارق ، سرقت است .
در اين جا هم وقتى قرآن كريم مى فرمايد : «خداوند افراد كافر را گمراه مى كند» ، معلوم مى شود كه علّت گمراهى آنان كفر است . و هوس ، هنگامى كه در قالب كفر تجسّم يابد ، همانند هوس در قالب ظلم ، مانع از شناخت هاى عقلى و قلبى و موجب گمراهى و ضلالت انسان است . ۱
3 . اسراف
اسراف در لغت
كلمه «اسراف» از ريشه «سَرَف» به معناى تجاوز از حدّ و مرز اعتدال در هر كار است . مفردات ألفاظ القرآن اين كلمه را چنين تفسير كرده است :
السَّرَفُ تجاوزُ الحدّ فى كلّ فعلٍ يفعله الإنسانُ .۲اسراف عبارت است از تجاوز كردن از حدّ در هر كارى كه انسان انجام مى دهد .
بنا بر اين ، اسراف اخصِّ از ظلم است و به عبارت ديگر هر اسرافى ظلم