315
مباني شناخت

عرب ها ريشه مى گيرد كه وقتى خرماى تازه از پوستش خارج مى شود مى گويند : «رُطب فاسق شد» يعنى از پوستش خارج گرديد .
اگر اين ريشه يابى صحيح باشد ، جمع بندى آنچه از كتب لغت در مورد معناى فسق و ريشه آن مطرح شد ، اين است كه كلمه فسق ، ابتدا در خروج مادّى به كار مى رفته است ، و هر شى ء مادّى كه از جايگاه طبيعى خود خارج مى شده (مثل خروج خرماى تازه از پوست خود) در زبان عربى به آن فاسق مى گفتند . بعدا و به تدريج به هر كارى كه از مسير طبيعى و صحيح خود خارج مى شده است فسق و نيز به كسى كه كارى را خارج از مجراى طبيعى آن انجام مى داده ، فاسق اطلاق شده است . بر اين اساس ، هر عملى كه عقل ، آن را نادرست و ناشايست بداند ، فسق ، و فاعل و عامل آن فاسق است .
قرآن كريم نيز فسق را دقيقا در همين معنا به كار برده است ، يعنى كارى كه از ديدگاه عقل ، نادرست و ناشايست است . و اگر نافرمانى آفريدگار جهان در قرآن و احاديث اسلامى ـ چنان كه خواهد آمد ـ فسق ناميده شده است ، از آن روست كه عقل ، مخالفت آفريده با آفريدگار را ناپسند و نادرست مى داند ؛ و اين نكته دقيقى است كه بايد مورد توجّه قرار گيرد .
همه آياتى كه به دليل فسق ، افرادى را مستحقّ توبيخ و عذاب و بلا و مصيبت مى دانند ، به روشنى دلالت دارند كه فسق ، در قرآن كريم در معناى لغوى آن ، يعنى ناشايسته هاى عقلى ، به كار رفته است . براى نمونه ، به دو آيه در اين جا اشاره مى شود :
«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئايَتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ . 1
و آنان كه دلايل روشن و قاطع ما را تكذيب كردند ، به دليل آن كه فاسق گرديدند ، دچار عذاب خواهند شد»
.

1.. انعام : آيه ۴۹ .


مباني شناخت
314

است :
فَسَقَ ، يعنى خَرَجَ عن طريقِ الحقّ والصَّواب .۱فاسق شد ، يعنى از راه حق و درست خارج گرديد .
بنا بر اين ، فسق ، در لغت ، عبارت است از خارج شدن از راهى كه عقل آن را صحيح و درست مى داند ، و فاسق كسى است كه از اين راه منحرف شده است و مرتكب كارهاى نادرست و ناشايسته مى شود .

فسق در قرآن

با توجّه به آنچه در معناى لغوى كلمه فسق مطرح شد و با دقّت در آياتى كه اين واژه در آنها به كار رفته است ، مى توان به اين نتيجه رسيد : اين كه گفته شده است كه فسق از الفاظى است كه قرآن كريم آن را در معناى معروف خود (گناه) به كار برده است و اين از مبدِعات اين كتاب آسمانى است ، صحيح نيست .
بررسى دقيق آياتى كه كلمه فسق در آنها به كار رفته است ، اثبات مى كند كه قرآن كريم نيز اين كلمه را در معناى لغوى آن ، يعنى خروج از مسير حق ، به كار برده است . چيزى كه هست ، قرآن ، نافرمانىِ خداوند را از مصاديق خروج از مسير حق مى شمارد ، و بر اين اساس ، فسق را نكوهيده مى داند و فاسق را توبيخ مى كند و او را سزاوار كيفر مى بيند .
در كتاب مفردات القرآن در مورد ريشه كلمه فسق آمده است :
فَسَقَ فلانٌ : خَرَجَ عن حَجر الشرع ، وذلك مِن قولهِم فسقَ الرُّطبُ إذا خرج عن قِشره . 2 «فاسق شد فلانى» يعنى از منع شرع خارج گرديد . و اين معنا از اين گفتار

1.. المنجد : ذيل «فسق» .

2.. مفردات ألفاظ القرآن : ص ۳۸۰ .

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 491917
صفحه از 484
پرینت  ارسال به