مورد نافرمانى خدا ، نه تنها منافات با معناى لغوى آن ندارد ، بلكه اين معنا يكى از مصاديق مفهوم لغوى اين كلمه است ؛ چون مفهوم لغوى فسق ، خروج از راه حق با انجام كارهايى است كه از ديدگاه عقل ناشايسته است ، و نافرمانى خداوند يكى از مصاديق ناشايسته هاى عقلى است . اصولاً آنچه عقلاً نيك و خير است ، خداوند به آن امر كرده است ، و آنچه عقلاً زشت و شر است ، خداوند از آن نهى كرده است :
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاءِحْسَـنِ وَ إِيتَآىءِ ذِى الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ وَ الْبَغْىِ .۱
همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان امر مى كند و از فحشا و زشتى و تجاوز نهى مى نمايد» .
نشانه هاى فسق
در حديثى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله در مورد نشانه هاى فسق و علائم مردم فاسق نقل شده است كه :
... أمّا عَلامَةُ الفاسِقِ فَأربَعَةٌ : اللَّهوُ وَاللَّغوُ والعُدوانُ والبُهتانُ .۲نشانه فاسق چهار چيز است : لهو ، لغو ، عدوان و بهتان .
طبق اين حديث مردم «فاسق» با چهار ويژگى شناخته مى شوند .
نخستين ويژگى و نشانه مردم فاسق اين است كه اهل «لهو» هستند .
مفردات القرآن در معناى لهو مى نويسد :
اللّهوُ ما يُشغلُ الإنسانَ عمّا يَعنيه ويُهِمُّه .۳لهو عبارت از اعمالى است كه انسان را از كارهاى مفيد و مهم باز مى دارد .