ششمين تعبير قرآن از بيمارى هاى فكرى و روحى انسان تعبير «ختم» و «طبع» است ، بيمارى طبع يازده بار و بيمارى ختم پنج بار در قرآن مطرح شده است و اين دو كلمه هر دو به مهر شدن ترجمه مى شود .
از نظر لغوى طبع اعم از ختم است ، ولى در قرآن و احاديث اسلامى هر دو در يك معنا به كار رفته اند .
بيمارى طبع و ختم عبارت از اين است كه انديشه و روان انسان حالت و طبيعتى پيدا كند كه مانع شناخت هاى عقلى و قلبى گردد .
طبيعتى كه مانع شناخت هاى عقلى و قلبى است ، در نتيجه كارهاى ناشايسته در انسان به وجود مى آيد .
نكته اى كه در تعبير طبع وجود دارد اين است كه تكرار كارهاى ناشايسته سبب مى شود كه طبيعت نخستين انسان تغيير كند و ناشايستگى به صورت طبيعت دوم او درآيد .
نكته اى كه در تعبير ختم وجود دارد اين است كه با تغيير يافتن طبيعت نخستين انسان ، هلاكت او قطعى و كارش پايان يافته تلقى مى گردد .
هفتمين تعبير قرآن از بيمارى هاى انديشه و روان «قفل» شدن قلب است ، اين تعبير يك بار در قرآن آمده است .
آنچه موجب قفل شدن قلب مى گردد ، زنگارهايى است كه در نتيجه هوسرانى بر آينه دل مى نشيند . و نكته اى كه در تعبير قفل وجود دارد ، مسدود شدن كامل منابع شناخت هاى عقلى و قلبى به وسيله اين زنگارهاست .
هشتمين تعبير قرآن از بيمارى هاى عقلى «موت» است و اين تعبير در جايى به كار مى رود كه بيمارى هاى انديشه و روان سبب گردد كه انسان به كلّى فاقد شناخت هاى عقلى و قلبى گردد .
يكى از نكات آموزنده قرآن و احاديث اسلامى در ارتباط با زندگى اين است