بى بهره اند و قرآن كريم از آنها با عنوان «منافقان» و «منافقات» نام مى برد ، وقتى مؤمنان را از دور مى بينند كه در روشنايى به راه خود ادامه مى دهند ، فرياد مى زنند كه صبر كنيد تا ما هم به شما برسيم و از روشنايى شما استضائه و استفاده كنيم . اما در پاسخ مى شنوند كه به پشت سرتان ، يعنى به دنيا باز گرديد و از آن جا نور بجوييد . اين نور ، روشنايى عمل است و قابل انتقال به ديگرى نيست . اين نور ، جدا از وجود ما نيست كه قابل انتقال باشد . اين نور را ما از جهان پيش از مرگ كه پشت سر گذاشته شده است آورده ايم . شما هم اگر طالب نور هستيد ، چنانچه امكان بازگشت به جهان پيش از مرگ را داشته باشيد ، مى توانيد واجد اين نور شويد .
اين سومين نورى است كه خداوند براى روشنايى ديده عقل و قلب در نظام هستى قرار داده است . و شناخت مستقيم و بلاواسطه حقايق هستى ، منوط به پيدايش اين نور و روشن شدن چراغ بصيرت در قلب آدمى است .
اين چراغ اگر به طور كامل در دل روشن شود ، انسان نه تنها ماوراى طبيعت را با ديده عقل مى شناسد ، بلكه آن را با ديده دل مى بيند؛ چنان كه امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود : أرى نُورَ الوَحىِ۱ ؛ من نور وحى را مى ديدم .
پذيرفتن رسالت پيامبر اسلام براى على عليه السلام تنها از راه ادله عقلى نبوده است ، بلكه آن حضرت روشنايى وحى را كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل مى شد ، با ديده دل و در پرتو نور بصيرت مشاهده مى كرد .
علم نور يا نور علم
در احاديث اسلامى و كلمات عرفا و دانشمندان اخلاق ، از علم و دانشى نام برده مى شود كه آموختنى نيست و از راه تعليم و تعلم قابل تحصيل نمى باشد .