401
مباني شناخت

حضور جمع ، گريان يافته است. او و حاضرين وقتى علت گريستن تو را مى پرسند ، در پاسخ گفته اى: علت اين است كه سى سال به مسئله اى معتقد بودم و اكنون برايم ثابت گرديده كه آنچه بدان معتقد بوده ام ، درست نبوده است. ناراحتى و گريستنم براى آن نيست كه چرا سى سال به اين خطا گرفتار بوده ام ، بلكه از آن روست كه نكند نظر كنونى ام نيز ، همچون عقيده گذشته ام پس از مدتى بطلانش ثابت شود! ۱
وقتى دانشمندى مانند فخر رازى پس از سى سال مطالعه مى فهمد كه در مسائل علمى و عقيدتى گرفتار بيمارى خود دانابينى بوده است ، معلوم است كه وضع عامه مردم چيست! اگر عقايد متضاد و بى ثباتِ دانشمندان جهان در مورد حقايق هستى و راه سعادت و تكامل انسان را در طول تاريخ دقيقا مورد بررسى قرار دهيم ، به روشنى به عمق سخن امام عليه السلام خواهيم رسيد كه اگر كمك فكرى الهى نباشد ، انسان نمى تواند به شناخت ثابتى دست يابد . و با تأمل در اين سخن پى مى بريم كه چرا اسلام دستور مى دهد انسانِ مسلمان بايد حداقل هفده بار در هر شبانه روز در برابر خدا بايستد و بگويد : «اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ» ؛ زيرا اگر امدادهاى غيبى و كمك هاى فكرى خداوند نباشد ، انسان نه مى تواند راه راست و درست زندگى را بيابد و نه مى تواند در آن حركت كند .
اين جاست كه مى بينيم آنان كه ديده عقلشان از انوار هدايت الهى مدد گرفته و از چراغ هاى وحى و امام و بصيرت استضائه كرده اند ، بدون اين كه از تحصيلات بالايى برخوردار باشند ، راه تكامل انسان را چنان دقيق و درست يافته اند و به تفسير صحيح و عميق هستى رسيده اند كه بزرگ ترين دانشمندان و فيلسوفانِ بى بهره از اين انوار نرسيده اند . و در حالى كه فلاسفه بزرگ جهان ، هر روز نظريات گذشتگان را نقض كرده ، براى تفسير جهان تئورى جديدى عرضه مى كنند و براى تكامل انسان طرح نو مى اندازند و بالاخره پس از قرن ها هنوز در

1.الكُنى و الألقاب : ج ۳ ص ۱۵ .


مباني شناخت
400

همانا راهنمايى بر عهده ما است» .
شخصى به نام عبد الأعلى مى گويد : از امام صادق عليه السلام پرسيدم :
هَل جُعِلَ فِى النّاسِ أداةٌ يَنالُونَ بِها المَعرِفَةَ؟ آيا در مردم ابزارى كه به وسيله آن به شناخت برسند ، قرار داده شده است؟
امام عليه السلام پاسخ داد : نه . پرسيدم :
فَهَلْ كُلِّفوا المَعرِفَةَ؟ آيا تكليف به شناخت شده اند؟
فرمود :
لَا ، إنَّ عَلَى اللّهِ البَيانَ ؛ لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفسَا إلَا وُسعَهَا . 1 نه ، بيان برخداست ، خداوند كسى را جز به اندازه توان او تكليف نمى كند.
شناخت حقيقت و يافتن راه زندگى در توان عقل نيست و از عهده انسان خارج است . و چون خداوند جز در مواردى كه انسان توان كارى را دارد ، چيزى بر او تكليف نمى كند ، او را در شناخت حقيقت به خود واگذار نكرده است . اصولاً فلسفه وحى اين است كه عقل براى شناخت حقيقت و نشان دادن راه رشد و تكامل به انسان توان لازم را ندارد و گرنه نيازى به وحى و نبوت نبود . 2
به راستى اگر فروغ وحى و نور امام به ديده عقل روشنايى ندهند ، انسان چگونه مى تواند در ميان اين همه آراى گوناگون و عقايد رنگارنگ ، راه سعادت و تكامل خود را بيابد؟
مرحوم محدث قمى در كتاب الكنى والالقاب نقل مى كند كه ابن عربى در نامه اى به فخر رازى ، عالم معروف اهل سنت ، چنين مى نويسد :
يكى از دوستانت كه به تو خوشبين است برايم نقل كرد كه: روزى تو را در

1.. الكافى : ج ۱ ص ۱۶۳ ح ۵ .

2.همان : ج ۱ ص ۱۶۳ ح ۵ .

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 518970
صفحه از 484
پرینت  ارسال به