آن گاه امام عليه السلام اين آيه را قرائت نمود :
«ألَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَـقُ الْكِتَـبِ أن لَايَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إلَا الْحَقَّ .۱
آيا از آنان ، پيمان كتاب [آسمانى] گرفته نشده كه درباره خداوند ، جز به حق سخن نگويند» .
و نيز اين آيه را تا پايانش خواند :
«بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ۲.۳
بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به دانش آن ، احاطه نداشتند» .
2 . تمايلات نفسانى
اين مانع ، دومين لغزشگاه انديشه است و خطرش اگر از «گمان» بيشتر نباشد ، كمتر نيست . آن گاه كه آدمى چيزى را دوست مى دارد و بدان وابسته مى شود ، بينايى عقلش را از دست مى دهد و گوش هاى انديشه اش كر مى شود . در نتيجه نمى تواند كاستى هاى محبوبش را ببيند . همين حالت در نفرت و دشمنى آدمى نيز وجود دارد .
از اين رو ، آدمى اگر مى خواهد نقطه ضعف يا قوّت يك نظريّه را بشناسد و در آن درست بينديشد ، مى بايد نخست ، خود را از تمايلات نفسانى آزاد سازد ؛ چرا كه اين تمايلات ، خواه ناخواه در باورهاى او اثر مى گذارند .
به عنوان نمونه ، چنين شهرت يافته است كه علّامه حلّى ، آن گاه كه خواست درباره امكان تطهير آب چاهى كه نجس شده ، فتوا دهد ، فرمان داد نخست چاه خانه اش را پر كنند و سپس به مطالعه احاديث و متون فقهى پرداخت و آن گاه