در مقابل ، عالِم نمايانْ قرار دارند كه بيمارى خوددانابينى ، آنان را از استمرار آموزش و پژوهش باز مى دارد . اين بيمارى ، به بيمار فرصت نمى دهد كه در آنچه نمى داند ، پژوهش كند ؛ بلكه او را به وهم مى اندازد كه به همه چيز داناست و دانش طلبى براى او نقص به شمار مى رود .
3 . فروتنى در برابر اهل دانش
سومين نشانه اى كه امام عليه السلام در معرّفى عالِم حقيقى بيان فرموده ، فروتنى در برابر دانشمندان است . انسان به هر مرتبه از دانش كه برسد ، وقتى دانسته هايش را با مجهولات بسنجد ، غرور بر او غلبه نمى كند و ديگر تنها به دانسته هاى خويش نمى نگرد ؛ بلكه به پژوهش ها و دانش ديگران نيز به ديده احترام و ارزش مى نگرد و در برابر دانش آنان ، فروتنى مى كند .
در مقابل ، عالِم نمايان ـ كه خود را داناترينِ دانايان مى انگارند ـ خويش را در برابر ديگران بالا برده ، ديگران را تحقير مى كنند . اين بيماران ، گمان مى كنند كه اگر در برابر دانشمندان فروتنى كنند ، از مرتبت علمى شان كاسته مى شود ، چنان كه خيال مى كنند مردم ، فروتنى و احترامشان را براى عالِمان ديگر ، به حساب دانش كم اينان مى گذارند . بدين جهت ، وانمود مى كنند كه هيچ كس از آنان داناتر نيست و از اين رو با ديده عيبجويى و نه از روى نقد و بررسى ، هر نظريّه اى را از هر دانشمند و درباره هر مسئله اى مورد ايراد و انتقاد قرار مى دهند .
4 . متّهم كردن رأى خود
چهارمين نشانه عالِم حقيقى در سخن امام على عليه السلام ، آن است كه شخص ، رأى و نظريّه خويش را در معرض نقد بداند . دانشمند حقيقى و آگاه ، كه مجهولاتش را بى شمار مى داند ، رأى و نظريّه خود را از خطا مصون نمى داند ؛ بلكه به آرا و نظريّات خويش ، به ديده اتّهام مى نگرد و تا آن زمان كه نزد او يك فرضيّه علمى ،