ماهيت عقل ازديدگاه ملّاصدرا و علّامه مجلسى،با تأكيد بر شروح آنها... - صفحه ۴۲

مقايسه جايگاه عقل در مجامع روايى اهل سنّت و شيعه، با محوريت «الكافى»

از آن جا كه فصل مميّز بين انسان و ديگر جانداران، برخوردار بودن او از نيروى تعقّل است، بايد گفت كه عقل، از جايگاهى والا و ارزشمند برخوردار است. از اين رو، قرآن، به عنوان مهم ترين منبع مورد استناد مسلمانان، به عقل و تعقّل، اهميّت خاصى داده و براى ترغيب به مراجعه به عقل، و در سرزنش دورى از انديشيدن، ۴۹ بار مشتقّات ماده عقل را به كار برده است و اين، جداى از مواردى است كه از مشتقّات ماده «فكر» استفاده شده است. با وجود اين، متأسّفانه، موضوع عقل و تعقّل در بين بسيارى از فرقه هاى مسلمانان (بخصوص اهل سنّت) ، مورد بى مهرى واقع شده و اهميّت آن، چندان شناخته نشده است؛ به همين خاطر، در مجامع روايى اهل سنّت، موضوع عقل، چندان جايگاهى ندارد. به عنوان نمونه، كتاب صحيح البخارى ـ كه يكى از صحيحين مورد اعتماد و احترام اهل سنّت و يكى از منابع اصيل آنان به شمار مى رود ـ ، با اين كه ۹۷ كتاب، شامل هزاران باب، در موضوعات مختلف را در خود جاى داده، هيچ كتاب و يا حتّى بابى را به موضوع عقل، اختصاص نداده است. ديگر كتاب مهمّ اهل سنّت ـ كه همتاى صحيح البخارى دانسته شده ـ ، صحيح مسلم است كه با داشتن ۵۴ كتاب و صدها باب در موضوعات مختلف و در پاره اى موارد كم اهمّيت (همچون شعر و رؤيا)، هيچ كتاب يا بابى را به موضوع عقل اختصاص نداده است.
اين بى توجّهى به موضوع عقل در منابع اهل سنّت را نمى توان به پاى نبود روايات در اين زمينه و يا اتّفاقى دانست؛ بلكه اين مسئله، ريشه در نوع تفكّرى دارد كه بر محدّثان اهل سنّتْ حاكم بود و آنان را از اين كار، برحذر مى داشته است؛ زيرا اين باور در بين آنان وجود دارد كه احاديث در باب عقل، همگى ساختگى و دروغ اند؛ امّا در ميان محدّثان شيعه، مسئله، كاملاً متفاوت است؛ زيرا با نگاهى به منابع اصيل روايى شيعه، در مى يابيم كه در آنها عقل و تعقّل، از جايگاه والايى برخوردار است. يكى از مهم ترين و معتبرترين نمونه ها در اين باره، كتاب الكافى است كه مرحوم كلينى رحمه الله آن را در قرن چهارم هجرى، جمع آورى كرده است. اين كتاب، بر خلاف منابع روايى اهل سنّت كه هيچ جايگاهى را به موضوع عقل اختصاص نداده اند، نه تنها كتابى را به اين موضوع اختصاص داده، بلكه آن را در اوّل همه كتاب هاى مجموعه الكافى قرار داده است و اين كار را از روى اتفاق و يا سليقه شخصى يا امورى از اين قبيل انجام نداده است؛ بلكه با درايت و نكته سنجى، به اين كار پرداخته است. شاهد اين مدّعا، سخن مرحوم كلينى در ديباچه كتاب الكافى است. ايشان مى نويسد:
واوّل ما أبدا به وافتتح به كتابى هذا كتاب العقل و... إذ كان العقل هو القطب الذى عليه المدار و به يحتج وله الثواب و عليه العقاب ؛ اين كتاب را با كتاب عقل و... شروع مى كنم؛ زيرا عقل، محورى است كه همه مدار بر آن است و سود و زيان ثواب و كيفر، متوجّه اوست .
اين شيوه باب بندى و ترجيح كتاب «عقل و جهل» بر ديگر كتاب ها، مورد توجّه و تأييد برخى ديگر از محدّثان شيعه نيز واقع شده و محدّثان بزرگى همچون علّامه مجلسى و ملّا محسن فيض كاشانى، مجامع بزرگ حديثى خود (يعنى بحار الأنوار و الوافى) را طبق آن، باب بندى كرده اند. بر اين اساس، مى توان مرحوم كلينى رحمه الله را پايه گذار توجّه ويژه به عقل در نقل احاديث دانست كه ديگران هم به وى تأسّى كرده اند.

صفحه از ۷۶