مقايسه بين شرح مرحوم مجلسى و شرح ملّاصدرا بر «الكافى»
آثار برجاى مانده از هر يك از عالمان دينى، محصول نوع ديدگاهشان به مسائل و گرايش فكرى و علمى آنان است. از اين رو، اختلاف برداشت ها از متون دينى در بين عالمان دينى، امرى اجتناب ناپذير و غير قابل انكار است. بنا بر اين اگر مى بينيم دو عالم دينى كه يكى گرايش فلسفى و عرفانى دارد و ديگرى مشى فقيهانه با پايبندى به ظاهر متون، برداشتى متفاوت از يك حديث را با توجّه به اختلاف مبانى و روش استنباط و آگاهى هاى متفاوت پديد آورند، اين امر، كاملاً طبيعى است.
با اين ديدگاه، اگر به سراغ دو شرح ملّاصدرا و علّامه مجلسى برويم، مى بينيم كه نگاه اين دو عالم بزرگوار به احاديث، تا چه اندازه، مختلف و برداشت هاى آنان گوناگون است.
اوّلين نكته اى كه در مقايسه بين اين دو اثر به چشم مى خورد، اين است كه: علّامه مجلسى در بررسى روايات، ابتدا متوجّه سند اين روايات شده و هر يك از روايات را در يكى از دسته هاى نام گذارى شده از سوى حديث شناسان ـ كه بيانگر ميزان اعتبار سندى روايت است ـ جاى مى دهد، بدون اين كه به افراد ذكر شده در سند روايت، اشاره كند و ميزان مقبوليت آنان را باز گويد. وى از مجموع 34 روايت «كتاب العقل و الجهل» الكافى، سه حديث را صحيح، سه حديث را موثّق، هشت حديث را مرسل، سه حديث را مجهول و پانزده حديث را ضعيف ارزيابى مى كند.
امّا ملّاصدرا در بررسى اسناد، به اين امر اكتفا نكرده است؛ بلكه در بسيارى از موارد، رجال ذكر شده در سند روايت را مورد بررسىِ رجالى قرار مى دهد و اقوال رجاليون را درباره آنها يادآور مى شود. مثلاً در بررسى سند روايت هشتم مى گويد:
على بن محمّد بن عبد اللّه ، ابوالحسن القزوينى القاضى وجه من أصحابنا ثقة فى الحديث عن إبراهيم بن إسحاق الأحمر، قال العلاّمة فى الخلاصة أبو إسحاق الأحمر النهاوندى ضعيف منهم فى دينه ...
از سوى ديگر، تفاوت ديدگاه اين دو شارح بزرگوار در شرح متن احاديث، كاملاً به چشم مى خورد؛ زيرا علّامه مجلسى، تنها به توضيح لغات و بيان مسائل ادبى و شرح پاره اى از مطالب مبهم روايات و رفع تعارضات پرداخته است، از اين رو ، ايشان مجموع 34 روايت كتاب عقل و جهل را در كمتر از هشتاد صفحه، شرح كرده است؛ امّا ملّاصدرا، پس از توضيح مفرداتِ روايت و بيان مسائل ادبى موجود در روايت، به بيان تفصيلى معارف باطنى پرداخته و در پاره اى موارد، وارد مسائل فلسفى و عرفانى گشته و به موضوعاتى چون: كيفيت اتّحاد خداوند به صفت وحدت، تحقّق عينيت صفات با ذات خدا، مقادير افلاك، اجرام فلكى، و جداناپذيرى عقل از علم، پرداخته است. به عنوان نمونه، وى در شرح حديث دوازدهم كتاب عقل و جهل مى نويسد:
والحديث مشتمل على خطابات ذكر فى كلّ منها بابا عظيما من العلم بعضها من العلوم الإلهية و بعضها من علم السماء و العالم و بعضها فى علم الفلكيات و بعضها فى علم الأكوان و المواليد و بعضها فى كائنات الجو و بعضها فى علم النفس و بعضها فى تهذيب الأخلاق و تطهير النفوس عن الرذائل و بعضها فى السياسات المدنية و بعضها فى المواعظ والنصايح و بعضها فى علم الزهد و ذمّ الدنيا... .
وى همين حديث را در 22 فصل ، شرح داده است .
وى همچنين تأويلاتى را كه در شرح احاديثْ به كار برده، فراوان اند، به عنوان مثال، در فصل پنجم مربوط به شرح حديث دوازدهم، درباره آيه «وَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَآءِ مِن مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» مى گويد :
خداوند، علم را تشبيه به آب كرد و اسم آب را بر علم گذاشت؛ چون مثالى است در عالم اجسام و همان طور كه آب، سبب زندگى در هر چيزى در اين عالم است، همين طور، علم هم، حيات براى هر چيزى است در عالم آخرت و اين كه خداوند مى فرمايد : «وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَآءِ» ، يعنى عقل. پس علم مطلق آب است و زياد آن، دريا و كم آن، نهر... و آب عقل، زلال و صاف از كثيفى اجسام و تاريكى هاى عدم است. گوارا و خوش طعم است و آب جهل، آن آبى است تيره و ظلمانى و اجاج (ناگوار) و بدبو براى ذوق عقل و مشام عرفانى است.
اينها نمونه هايى از تأويلاتى است كه مرحوم ملّاصدرا در شرح رواياتْ به كار برده كه حتّى يك مورد از آنها را نمى توان در شرح علّامه مجلسى يافت.
كارى كه در اين نوشتار انجام گرفته، گزارش و تحليل فصول آن است كه گاه لازم بوده براى روشن شدن موضوع، توضيحاتى آورده شود و در مجموع، از روش تلخيص استفاده شده است. در مقايسه و طرح آراى ملّاصدرا و علّامه مجلسى، افزون بر نقل، به نقد آرا نيز پرداخته شده است و در پايان، جمع بندى و پيشنهادهايى در جهت تكميل كار، ارائه شده است.