معناى دوم
عقلى كه در اصطلاح جمهور متكلّمان، از آن ياد مى شود و درباره آن مى گويند:
عقل، اين را اثبات و آن را نفى مى كند و مقصود از عقل، مراتب اوّليه است كه نزد همه يا بيشتر، مشهور است. نظير علم بديهى به اين كه عدد دو، دو برابر عدد يك است. اين معنا نيز از نظر ملّاصدرا، بر هيچ يك از روايات الكافى قابل انطباق نيست.
معناى سوم
آن، عقلى است كه در كتاب اخلاقْ از آن سخن به ميان مى آيد، و مراد از آن، بخشى از نفس است كه به سبب مواظبت بر اعتقاد، به تدريج حاصل مى گردد و از امور ارادى به شمار مى رود. اين عقل، در طول مدّت عمر انسان، فزونى و اشتداد مى يابد. از نظر ملّاصدرا، اين معنا از عقل، به دو روايت از مجموع روايات كتاب عقل و جهل ، قابل انطباق است. نخست روايت سوم اين كتاب است كه در آن از امام صادق عليه السلام سؤال مى شود: عقل چيست و ايشان در جواب مى فرمايد:
عقل، چيزى است كه به وسيله آن، خداى رحمانْ پرستش مى شود و بهشت به دست مى آيد.
سؤال كننده ادامه مى دهد: به امام عليه السلام عرض كردم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ حضرت مى فرمايد:
آن، نيرنگ و شيطنت است. آن، نمايش عقل را دارد ؛ ولى عقل نيست. ملّاصدرا درباره چگونگى انطباق معناى سوم عقل با اين روايت مى گويد:
در اين حديث، نقل به معناى امور و قضاياى به كار گرفته شده در كتب اخلاق است كه آنها مبادى آرا و دانش هايى هستند كه ما مى توانيم آنها را درك كنيم تا آنها را انجام دهيم يا از آنها دورى گزينيم. وى در ادامه مى گويد:
بنا بر اين تعريف امام عليه السلام از عقل، آنچه با آن، خداوند پرستش مى شود و بهشت به دست مى آيد، همين معناى سوم است؛ زيرا از جهتى مقابل شيطنت و از جهت ديگر، مقابل كودنى خواهد بود. روايت ديگر، روايت چهارم كتاب عقل و جهل است كه مورد توجّه قرار گرفته است. در اين روايت، حسن بن جهم از امام رضا عليه السلام نقل مى كند كه ايشان فرموده است:
دوست هر انسانى، عقل اوست و دشمن وى جهلش است. ملّاصدرا در باره چگونگى انطباق معناى سوم عقل با اين روايت مى گويد:
در اين جا مقصود امام عليه السلام از عقل، يكى از معانى سوم يا چهارم كه به يكديگر نزديك اند است؛ زيرا عقل در اين جا غريزه مشترك انسانى و علوم ضرورى اى كه مبادى نظريات اند نيست و آراى مشهور و عقل كلّى هم ـ كه نخستين مخلوق است ـ در اين حديثْ منظور نشده اند؛ بلكه عقل، از آن رو دوست انسان و جهل دشمن وى شمرده شده كه به واسطه عقل انسان، دوست را به دست مى آورد و به خيرات و نيكويى ها راهنمايى مى شود و به واسطه آن، دشمنان را دفع مى نمايد و از شرور و بدى ها دورى مى گزيند.