ماهيت عقل ازديدگاه ملّاصدرا و علّامه مجلسى،با تأكيد بر شروح آنها... - صفحه 72

پيشنهادهايى براى بهتر شدن اين رساله

1. نويسنده محترم براى بيان نظريات ملّاصدرا و علّامه مجلسى، به نقل مستقيم ديدگاه هاى آنها پرداخته است كه اين كار، باعث شده تا از طرفى، بخش قابل توجّهى از رساله، دربرگيرنده عباراتِ اغلب طولانىِ ملّاصدرا و علّامه مجلسى باشد و از طرف ديگر، خواننده مقاله را دچار ملالت خاطر گرداند. براى برطرف شدن اين نقيصه، مناسب است كه نقل قول هاى مستقيم و طولانى، به عبارات غير مستقيم و كوتاه خلاصه شود و خواننده در صورت نياز، از طريق ارجاعات، به منابع اصلى مراجعه كند.
2. فصل بندى موجود رساله، چندان مناسب نيست؛ زيرا جدا كردن دو فصل، يكى به عنوان معانى عقل، شامل ديدگاه هاى ملّاصدرا و علّامه مجلسى و ديگرى، به عنوان تطبيق اين معانى با روايات، باعث شده تا بسيارى از مطالبِ ذكر شده در فصل اوّل، در فصل دوم نيز تكرار شوند. براى برطرف شدن اين اشكال، مناسب است كه نويسنده ، در همان فصلى كه ديدگاه علّامه مجلسى يا ملّاصدرا را آورده، تطبيق را نيز انجام مى داد. با اين كار، مطالب رساله، انسجام بيشترى مى يافت و خواننده نيز دچار سردرگمى نمى گرديد.
3. مناسب بود كه نويسنده، پس از نقل اقوال، به تحليل آنها مى پرداخت، مثلاً بيان مى كرد كه در صورت تطبيق اين معناى خاص از عقل، با اين روايت، چه تفسيرى مى توان از روايت به دست داد؛ امّا متأسّفانه نويسنده (بجز در موارد نادر)، هيچ تحليلى ارائه نداده است.
4. از آن جا كه ملّاصدرا و علّامه مجلسى، هر يك، معانى شش گانه اى را براى عقل برشمرده اند، مناسب بود كه نويسنده، تمامى روايات كتاب عقل و جهل الكافى را به گونه اى با اين معانى ارتباط مى داد و يا بيان مى كرد كه عقل در اين رواياتْ به چه معناست.
5. جا داشت كه در پايان رساله، از نقد و بررسى هر يك از آرا، جمع بندى و نتيجه گيرى به دست دهد و ديدگاه خود را ـ كه لازمه نظريه پردازى در مقطع دكترى است ـ ارائه دهد كه ما ناچار شديم در پايان، به اين جمع بندى بپردازيم.
6. اين رساله، زمينه بسيار مناسبى براى تكميل و آماده كردن براى نشر دارد، بويژه اگر از نظريه هاى جديد در معناى عقلْ استفاده شود و مقالاتى كه در نقد ديدگاه ها در اين اواخر نگاشته شده، استفاده شود.

صفحه از 76