تفسيرآيات قرآن كريم،از زبان ائمّه اطهارعليهم ‏السلام در « الكافي » - صفحه 78

مقدّمه

پيامبر گرامى اسلام، در روز بيست و هشتم ماه صفر از سال يازدهم هجرت، از ميان امّت اسلامى، رخت بر بست و با رحلت او باب وحى و نبوّت، پايان يافت. ديگر پس از وى، نه پيامبرى خواهد آمد و نه شريعتى فرو فرستاده خواهد شد؛ زيرا آنچه براى تكامل جامعه بشرى لازم بود، در اختيار امّت قرار گرفت. اين مشعل فروزان، هر چند پس از 23 سال تلاش و تكاپو خاموش گرديد و روح او به رفيق اعلى پيوست، ولى دو چيز گران بها در ميان امّت اسلامى، از خود به يادگار گذارد كه مى توانند تا روز قيامت، فيض بخش و نوردهنده جامعه بشرى باشند و راه خوش بختى را براى جامعه بنمايانند. اين دو اثر گران بها، همان «كتاب» و «عترت»اند كه رسول گرامى، كرارا از هر دو، با عظمت ياد كرده و همگان را به تمسّك به آنها دعوت كرده و فرموده است:
إنّى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا أبدا ولَن يفترقا حتّى يرد علىّ الحوض. من در ميان شما، دو چيز گران بها مى گذارم و اين دو اثر سنگين و گران قيمت، عبارت اند از: كتاب خدا و عترت من . تا روزى كه به اين دو چنگ مى زنيد، گمراه نمى شويد و اين دو، هرگز از هم جدا نمى شوند.
اين حديث، از متواترترين احاديث اسلامى است. وقتى اين دو، از هم جداشدنى نيستند و با هم اند، به جاست كه به عظمت اين تفسير روايى پى ببريم تا شايد بتوان گفت: بهترين تفسير براى كتاب خداوند است؛ زيرا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله افزون بر ابلاغ وحى، نقش تبيين آيات الهى را نيز ايفا مى نمايد و همراه تلاوت و تعليم كتاب، با گفتار و رفتار خويش ـ كه آن نيز برگرفته از وحى بود ـ آيات اين كتاب الهى را تفسير مى كرد. از اين رو، تا آن حضرت در ميان مردم حضور داشت، «قرآن كريم» و «گفتار و رفتار پيامبر»، به سان دو چراغ فروزان، روشنگر راه هاى سلامت و سعادت بودند . با ارتحال پيامبر صلى الله عليه و آله استمرار نقش آن رسول گرامى، به عترتش واگذار شد كه چون عِدل جدايى ناپذير قرآن بودند و بنا بر نص قرآن كريم، اهل بيت عليهم السلام ، مطهّر هستند، و بيان آنها در تفسير قرآن نيز همچون ديگر كارهايشان معصومانه است.
اگر ثابت شود كه سخنى از اهل بيت عليهم السلام صادر شده، در حجّيت آن، ترديد روا نيست. اين سخن، از طرق مختلف از اهل بيت عليهم السلام همچون امام صادق عليه السلام و ديگران نقل شده است كه فرمود: خداوند، حلال و حرام و تأويل را به پيامبر صلى الله عليه و آله آموخت و آن حضرت نيز همه آنها را به امام على عليه السلام تعليم داد. علوم پيامبر صلى الله عليه و آله كه به على عليه السلام سپرده شد، پس از آن، در اختيار اهل بيت عليهم السلام بود. امام صادق عليه السلام فرمود:
نَحْنُ تراجمَةُ وَحىِ اللّه . ام على عليه السلام نيز در ماجراى حكميَت فرمود:
همانا خداى سبحان گفته است: «فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ» . پس بازگرداندن آن به خدا، اين است كه كتاب او را به داورى بپذيريم؛ و بازگرداندن به رسول، اين است كه سنّت او را بگيريم. پس اگر از روى راستى به كتاب خدا داورى كنند، ما از ديگر مردمان، بدان سزاوارتريم، و اگر به سنّت رسول صلى الله عليه و آله گردن نهند، ما بدان اولاتريم. رواياتى كه در آنها آيات قرآن، به نوعى، مورد تبيين و تفسير واقع شده اند، همگى از يك سنخ نيستند؛ بلكه مى توان آنها را به انواع مختلفى تقسيم كرد. كسانى آنها را به «روايات تفسيرى» و «روايات تأويلى» تقسيم كرده اند. برخى نيز بر اين دو عنوان، نام «تفسير ظاهر» و «تفسير باطن» گذاشته اند. بعضى هم روايات تفسيرى را به «روايات بيانگر معنا» و «روايات بيانگر مصداق» تقسيم كرده اند.
يكى از كسانى كه به تبيين انواع روايات پرداخته، علّامه محمّد حسين طباطبايى است. از بيانات ايشان در لا به لاى بحث هاى روايى الميزان، به دست مى آيد كه وى اين روايات را به سه دسته تقسيم مى كند:

صفحه از 122