3. روايات بطن
رواياتى كه در آنها معنا يا مصداقى بيان شده كه مفهوم ظاهرى و عرفى لفظ آن را شامل نمى شوند.
تفسير در لغت و اصطلاح
تفسير به مفهوم گسترده آن، پديده اى است هنرى كه ساختارى ويژه دارد. مفسّر، يك يا چند حادثه و موضوع و نيز وضعيت ها و شخصيت ها و محيط ها را براى روشن شدن موضوعى، لحاظ مى نمايد و آنها را به زبانى كه بهتر قابل فهم باشند، تبيين مى نمايد. اين زبان، گاهى به گونه روايت (تفسير آيات از زبان ائمّه) و گاه به صورت گفتگو و اجتهاد و يا آميخته از هر دوى آن است كه هر كدام از آنها، هدف فكرى معيّنى را دربر دارند.
واژه «تفسير» در قرآن كريم، تنها يك بار، به كار گرفته است:
«وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَا جِئْنَـكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرًا » . در اين آيه، «تفسير»، به معناى بيان يا تفصيل است. بنا بر اين، جز معناى لغوى، معناى ديگرى از آن، اراده نشده است؛ امّا در اصطلاح، بين مسلمانان، واژه «تفسير»، به شرح و بيان آيات قرآن كريم انصراف دارد و به عنوان يك علم از علوم اسلامى، مطرح است. راغب اصفهانى، در اين باره گفته است:
التفسير فى عرف العلماء كشف معانى القرآن و بيان المراد، أعمّ من أن يكون بحسب اللفظ المشكل و غيره و بحسب المعنى و غيره. بنا بر اين، كشف و پرده بردارى معانى قرآن، گاه به صورت نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله و معصومان عليهم السلام و يا كسانى است كه در عصر رسول و نزول قرآن مى زيسته اند و گاه، به صورت اجتهادى و توسّط مفسّران، انجام گرفته است.