تفسيرآيات قرآن كريم،از زبان ائمّه اطهارعليهم ‏السلام در « الكافي » - صفحه 90

باب بدعت ها، رأى، و قياس ها

در اين باب، كلينى ، رواياتى را در مذمّت قياس، استحسان و رأى آورده كه اهل بيت، اين موضوع ها را به قرآن استناد كرده و يا بر آياتى تطبيق داده اند. به عنوان نمونه، روايتى را در باب قياس نقل مى كند:
قال اللّه تبارك و تعالى: «خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ » ؛ مرا از آتش، و انسان را از خاك، آفريدى.
امام صادق عليه السلام در اين مورد فرمود:
شيطان، خود را با آدم قياس كرد و اگر گوهرى را كه خدا آدم را از آن آفريد، با آتش قياس مى كرد، آن گوهر، درخشنده تر و روشن تر از آتش بود.
و نيز نمونه اى ديگر از استنادهاى اهل بيت، در توصيف منافقان و كسانى است كه به ظاهر، خود را مطيع پيامبر نشان مى دهند:
و خداوند فرمود:
«وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِن يَقُولُواْ تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ» ؛ و چون ايشان را ببينى، از ظاهرشان خوشت آيد و اگر سخن گويند، به گفتارشان گوش دهى.
آيه، درباره منافقان است كه خداوند، به پيغمبرش در قرآن از آنها خبر داده و ايشان را توصيف نموده و خداوند متعال فرموده است:
«وَ مَآ ءَاتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ» ؛ آنچه را پيغمبر برايتان آورده، اخذ كنيد و از آنچه نهى تان كرده، باز ايستيد.
كسى كه مقصود خدا و رسولش را نفهمد و درك نكند، امر بر او مشتبه مى شود. اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله كه چيزى از او مى پرسيدند، همه آنها مطلب را نمى فهميدند؛ بعضى از آنها از پيغمبر صلى الله عليه و آله مى پرسيدند، ولى بعضى ديگر (به علّت شرم يا احترام يا بى قيدى)، دوست داشتند كه رهگذرى بيايد و از پيغمبر بپرسد تا آنها بشنوند و خوب بفهمند.
در هر حال، از اين روايت استنادى، استفاده مى شود كه در جايى كه از سوى پيامبر، فرمانى در نهى رسيده، بايد توقف كرد، نه در جايى كه هيچ فرمانى نرسيده است.

صفحه از 122