باب ابطال ديدن خدا
اين باب، يكى از ابواب مهم كتاب الكافى است و روايات آن، در دفع شبهات اعتقادى اى است كه ميان شيعه و برخى از گرايش هاى اهل سنّت، همچون سَلَفيه، اختلاف است.
حضرت ابوالحسن عليه السلام فرمود:
خداوند، آنچه را محمّد صلى الله عليه و آله ديده، خبر مى دهد و مى فرمايد:
«لَقَدْ رَأَى مِنْ ءَايَـتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى » ؛ پيغمبر صلى الله عليه و آله ، آيات بزرگ پروردگارش را ديده.
و آيات خدا، غير خود خداست.
و باز خداوند مى فرمايد: «وَ لَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا » ؛ مردم، احاطه علمى به خدا پيدا نكنند. در صورتى كه اگر ديدگان، او را ببينند، علمشان به او احاطه و پيدا كرده و دريافت او، واقع شده است.
ابن سنان مى گويد: امام صادق عليه السلام درباره آيه: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَـرُ» ؛ ديدگان، او را درنيابند، فرمود: «مقصود، احاطه وهم است».
يعنى مقصود از آيه شريف، اين است كه خدا، در خاطرها نمى گنجد و چشم دل، به او دست نمى يابد.
مگر نمى بينى خداوند چه مى فرمايد: «قَدْ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ» ؛ از پروردگارت، بصيرت ها سوى شما آمده.
مقصود، بينايى به چشم نيست.
نكته قابل توجّه در تفسير «بصر» به «وهم»، آن است كه چشم، آنچه را مى بيند، به ذهن، منتقل و بر اساس آن، تصوّر مى كند و الّا عكس بردارى بدون تحليل و تصوّر، مانند دوربينى است كه صورت چيزى را مى اندازد كه اگر فكر و انديشه و تصوّرى نباشد، چيزى نخواهد بود.