روش‏شناسى شرح ملّا صالح مازندرانى بر اصول و روضه « الكافى » - صفحه 149

4. تضييق

مشخص كردن مرز و قلمرو حديث و راه حلى براى رفع تنافى ظاهرى در كلام معصوم عليه السلام را «تضييق» مى گويند. از باب نمونه، در حديث آمده: «چون عالم به علم خويش عمل مى كند، اندرزش از دل هاى شنوندگان مى لغزد». شارح مى گويد: حكم در اين جا، حكم اكثرى است و توضيحاتى را بيان مى كند كه ممكن است عالِم، عامل نباشد؛ ولى اندرز او مؤثّر باشد. بنا بر اين، روايت فوق، مطلق نيست؛ بلكه مضيق است.

5. تأويل

تأويل حديث، امرى است مقبول تمامى افراد، حتّى آنان كه به راحتى، تأويل را قبول ندارند، مانند حنابله ـ كه بر ظاهر الفاظ چون «وجه اللّه » «يد اللّه » تكيه مى كنند ـ ؛ ولى همين حنابله، تأويل حديث را قبول دارند و گاهى دست به تأويل حديث مى زنند. ملّا صالح، در شرح خود، از اين شيوه نيز بى بهره نمانده، مثلاً در باب تقيّه، واژه «اثم» را به تأويل برده و به معناى كمىِ پاداشْ گرفته است.

بهره گيرى از عقل

عقل، رسول باطنى و مهم ترين حجّت خداوند بر انسان است كه درستى و صدق دعوت پيامبران، با آن شناخته مى شود و پر واضح است كه احاديث نمى توانند مخالف با عقل باشند. احاديث فراوانى درباره حجّيت و جايگاه عقل وارد شده، مانند: «تمام خير، با عقل درك مى شود و آن كه عقل ندارد، دين ندارد» . در برخى روايات نيز، عقل، در عرض انبيا قرار داده شده است. ملّا صالح نيز بر اهميّت و نقش عقل در فهم احاديث و تشخيص صحيح از ناصحيح، بسيار تأكيد مى كند و جالب آن كه، بيشتر محدّثان شيعه، بر اين مطلب تأكيد دارند و در مقام نظر به عقل، اهميّت مى دهند، بر خلاف علماى اهل سنّت كه احاديث راجع به عقل و عظمت آن را عموما جعلى مى پندارند و بسيارى از آنها را رد مى كنند.
ملّا صالح براى اثبات مطلبى، بعد از استناد به نقل، با حكم عقل، بر درستى آن تأكيد مى كند، مثلاً اسراف و تقتير و نيز لزوم هم نشينى با فرد شايسته را به تأييد حكم عقل و نقل مى رسانَد. ملّا صالح، اين گونه بيان مى كند:
عدم علم به چيزى، با علم به عدم آن، برابر نيست و مستلزم انكار آن چيز نبودن را به حكم عقل ثابت مى كند. البته وى ميان عقل و قياس، تفاوت قائل است. علّامه شعرانى نيز، در حاشيه اى كه بر شرح ملّا صالح زده، مفصلاً آن را بررسى و توضيح داده است.

صفحه از 178