بررسى احاديث باب « حركت و انتقال » در « الكافى » - صفحه 218

۰.عيسى بن يونس مى گويد: ابن ابى العوجا در يكى از مباحثاتش با امام صادق عليه السلام ، به آن حضرت گفت: شما نام خدا را بردى و به ناپيدايى حواله دادى. حضرت فرمود:«واى برتو! چگونه ناپيداست كسى كه نزد مخلوقش حاضر است، از رگ گردن به ايشان نزديك تر است، سخنشان را مى شنود و خودشان را مى بيند و رازشان را مى داند؟!».
ابن ابى العوجا گفت: مگر او در همه جا هست؟ وقتى در آسمان است، چگونه در زمين باشد و هنگامى كه در زمين است، چگونه در آسمان باشد؟ حضرت فرمود: «تو مخلوقى را توصيف كردى كه چون از مكانى برود، جايى او را فرا مى گيرد و جايى ديگر از او خالى مى شود و در جايى كه هست، از جايى كه بوده، خبر ندارد كه در جايى كه قبلاً بود، چه پيش آمد؛ ولى خداوند عظيم الشأن كه سلطان جزابخش است، هيچ جا از او خالى نيست و هيچ جا او را فرا نمى گيرد و به هيچ مكانى نزديك تر از مكان ديگر نيست».

شرح از «الوافى»

محمّد بن اسماعيل، همان برمكى است و عمرو بن محمّد، همان اسدى است كه هر دو، از رجال امام موسى كاظم عليه السلام هستند. عيسى بن يونس نيز همان شاكرى كوفى است.
كلمه «أحلْتَ» از مادّه «حواله» است. و «حبل الوريد»، رگ گردن است.

صفحه از 240