بررسى خوف و رجا در « قرآن »، « نهج البلاغة » و « الكافى » - صفحه 248

ه . خوف به اندازه علم و معرفت

گفتيم كه خوف ممدوح ، برخاسته از معرفت انسان ، به عواقب امور و آينده نگرى است . نويسنده در اين بخش ، نقل قول هايى از كتب اخلاق و تفسير آورده و همان نتيجه اى را كه در بخش دوم گرفته ، اين جا نيز تكرار كرده است : «خوف از خدا ، مولود معرفت و شناخت اوست» . منتها در اين بخش ، به صورت مفصّل ترى ، اين بحث را مطرح نموده است (البته جا داشت كه اينها را در ادامه همان بخش دوم مى آورد) و ما با ذكر حديث از الكافى و يك حديث از نهج البلاغة ، اهمّيت موضوع و ارتباط با معرفت را نشان مى دهيم .
امام صادق عليه السلام بنابر نقل كلينى مى فرمايد :
من عرف اللّه خاف اللّه و من خلف اللّه سَخَتْ نفسه عن الدنيا ؛ هر كس خدا را بشناسد ، از او مى ترسد و كسى كه از خدا بترسد ، نفْسش در رها كردن دنيا سخاوتمند مى شود.
نيز آن حضرت مى فرمايد :
من خاف اللّه خاف منه كلّ شى ء و من لم يخف اللّه أخافه اللّه من كل شى ء ؛ هركس از خدا بترسد ، همه چيز از او مى ترسد و هركس از خدا نترسد ، خدا او را از همه چيز مى ترساند .
در اطراف عرش ، فرشتگانى هستند كه «مخلخلان» ناميده مى شوند . از چشمان آنها تا روز قيامت ، چون جويبار ، اشكْ جارى است و از خوف خدا ، مانند شاخه هايى كه باد ، آنها را متمايل كرده باشد ، خم شده اند . خداوند متعال به آنها مى فرمايد :
فرشتگان من ، چه چيز شما را مى ترساند ؟ آنها در پاسخ مى گويند : آفريدگارا ! اگر مردم روى زمين ، از عزّت و عظمت تو چنان كه ما آگاهيم ، آگاه باشند ، هيچ خوردنى و آشاميدنى اى براى آنها گوارا نخواهد بود و در بستر ، آرام نمى گيرند و سر به صحرا مى گذارند . در مورد رابطه معرفت با خوف ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه مى فرمايد :
رأس الحكمة مخافة اللّه ؛ سرآغاز حكمت ، ترس از خداست .

صفحه از 272