6 . بررسى بعضى نقدها بر «الكافى»
در پايان اين فصل ،لازم به يادآورى است كه در طول اين زمان ها كتاب هايى به صورت نقد بر الكافى نوشته شده اند كه به چند نمونه آن اشاره مى شود .
يك . الأخبار الدخيله ، نوشته علّامه محمّد تقى شوشترى (متولّد 1320 ق) . اين كتاب ، در سه باب تنظيم شده است :
باب اوّل : اخبارى كه به گونه اى در آن ، تغيير و تبديل وجود دارد ؛ باب دوم : اخبار ساختگى ؛ باب سوم : دعاهاى ساختگى و تحريف شده .
هدف اين كتاب ، معرّفى كردن روايات موهوم و مغاير با مذهب شيعه است .
دو . الموضوعات فى الأخبار و الآثار ، نوشته هاشم معروف الحسينى . ايشان عقيده دارد احاديثى كه در جوامع حديثى است ، بعضا به نفع دشمنان اسلام و شيعه و به ضرر مسلمانان (مخصوصا شيعه) است و آن احاديث بايد معرّفى شوند و كتب حديثى ، از خرافاتْ پيراسته شوند ، مثل احاديثى كه بر سيزده امام بودن دلالت دارند (كه در فصل چهارم پايان نامه از آن بحث شده است) .
سه . دراساتٌ فى الحديث والمحدثين ، نوشته هاشم معروف الحسينى . اين اثر ، مقايسه و پژوهش تطبيقىِ به دور از تعصّبِ دو كتاب مهم الكافى و صحيح البخارى است .
چهار . صحيح الكافى (زبدة الكافى) در سه جلد و با ترجمه فارسى آن به نام گزيده كافى در شش جلد ، نوشته محمّد باقر بهبودى . ايشان احاديثى را كه به نظرش سند صحيح دارند ، جمع آورى كرده است . البته انتقادات بسيارى به ايشان گرفته شده است ، مبنى بر اين كه اين گونه احاديث ، با اين كه ضعيف اند ، امّا خالى از فايده نيستند و ممكن است طبق تعريف قدما از صحيح ، احاديث صحيحى بوده اند كه قراين آنها از بين رفته است و ذكر نكردن آنها ، اشتباه محض است .
پنج . مرآة العقول ، اثر علّامه مجلسى . وى همه احاديث را آورده ، ولى اعتبار آنها را هم بيان فرموده است كه تقريبا پنج هزار حديث را صحيح دانسته است و در مواردى هم احاديثى را كه به قول مشهور ، ضعيف اند ، به نظر خودش معتبر دانسته است .