ج . زندگى نامه مؤلّف «كسر الصنم»
مؤّلف اين كتاب ، سيّد ابوالفضل برقعى است كه در سال 1287 ش ، در شهر قم به دنيا آمد و در سال 1371 ش ، درگذشت . وى زندگى نامه خودش را در كتابى به نام سوانح ايام (خاطرات ابوالفضل برقعى) نوشته است .
ايشان ساكن قم بود و اجدادش تا سى نسل ، اهل قم بوده اند . جدّ اعلاى او موسى مبرقع ، فرزند امام محمّد تقى عليه السلام است و قبر او اكنون در قم است .
پدرش به نام سيد حسن ، اعتنايى به دنيا نداشت و فقير و تهى دست بود . جدّ او (سيد احمد مجتهدى) ، يكى از شاگردان ميرزاى شيرازى بوده است . مادرش سكينه سلطان نيز زنى بسيار باتدبير ، عابد و زاهد بود . وى دختر مرحوم شيخ غلامرضا قمى ، صاحب كتاب رياض الحسينى است .
ايشان دروس ابتدايى را با زحمت ، سپرى كرد و در ده ـ دوازده سالگى ، با ورود شيخ عبد الكريم حائرى به قم ، تصميم گرفت كه وارد حوزه علميه شود ؛ ولى به خاطر كمى سنّ ، حجره به او ندادند تا اين كه در مدرسه رضويه (واقع در بازار كهنه قم كه توليت آن را سيد محمّد صحّاف ، پسر خاله مادرى او داشته) ، يك ايوان مانندى در دالان مدرسه ـ كه يك متر مساحت آن بود ـ به او دادند كه آن را با گليمى ، فرش كرد و به قول خودش ، خادم مدرسه در اين مكان ، سطل و جاروب خود را مى گذاشت . به كمك خادم مدرسه ، درى شكسته بر آن نصب كردند كه او را نه از گرما محافظت مى كند و نه از سرما !
ايشان به مدت دو سال در اين حجره بود و گاهى شاگردىِ تاجر يا حلّاقى مى كرده و پولى براى ادامه تحصيل فراهم مى كرد ؛ امّا بعد از اين كه پيش آقاى حائرى امتحان داد ، شهريه اى نيز براى او مقرّر كردند .
پس از گذراندن مقطع سطح ، مثل بقيه طلّاب ، در ماه محرم و رمضانْ به تبليغ مى رفت و يكى از ارادتمندان آيت اللّه كاشانى بود ؛ چون به قول خودش ، مانع ديكتاتورى شاه بود .
وى عقايد مخصوص و نادرى داشت و نظريات تفردآميزى ابراز مى داشت . لذا با اين طرز فكر ، هر جا منبر و تبليغ مى رفت ، تعدادى مخالف پيدا مى كرد . هر كتابى كه مى نوشت عدّه اى را از خود مى راند و در مقابل خود قرار مى داد ، مثل فلاسفه ، عرفا ، شيخيه ، شعرا ، مدّاحان ، روحانيان و... .
به قول خودش ، با نوشتن كتاب درسى از ولايت ، همه را مشتركا در مقابل خود قرار داد و اين كتاب ، غوغايى برانگيخت كه مايه تعجّب خودش نيز شده بود . البته ردّيه هايى بر اين كتابْ نوشته شده است .
ايشان به قول خودش 82 كتاب نوشته است كه بعضى را قبل از استبصار (انحراف) تأليف كرده ، مثل كتاب گنج سخنان امام حسين عليه السلام و تعدادى را نيز بعد از استبصار نوشته است ، مثل : بررسى خطبه غديريه ، درسى از ولايت ، خرافات وفور در زيارات قبور و اصول دين از نظر قرآن ، كه تعدادى از آنها چاپ شده و تعدادى نيز از بين رفته اند .
به قول محقّقان ، كتاب هاى او از نظر استدلال ، سطحى و به دور از تحقيق و تتبّعِ لازم هستند و وى از جهت علمى ، در حدّى نيست كه بتواند صاحب نظر باشد . برخى از كتاب هاى او كپى بردارى از كتاب هاى ديگران است ، مثلاً كتاب عقل و دين را از كفاية الموحدين طبرسى ، اخذ كرده است .