معناى اصطلاحى تأويل
محقّقان ، در معناى اصطلاحى تأويل ، بسيار سخن گفته اند. ذهبى مى نويسد: تأويل نزد گذشتگان، داراى دو معناست : 1. تفسير كلام و بيان معناى آن، خواه موافق يا مخالف ظاهر كلام باشد... . با اين تعريف ، تأويل و تفسير در نظر آنان ، مترادف است. 2. تأويل، مراد و منظور از كلام است. پس اگر كلام، طلب باشد ، تأويل آن، مطلوب است و اگر خبر باشد ، تأويل آن، مخبرٌ بِه است. اين دو معنا با هم تفاوت دارند؛ زيرا در معناى اوّل ، تأويل از باب علم و كلام است، مثل شرح و تفسير، و وجود تأويل ، در قلب و زبان است ؛ يعنى براى آن ، وجود ذهنى و لفظى و رسمى است؛ امّا در معناى دوم، تأويل آن ، امر موجود در خارج است. مرحوم آية اللّه معرفت مى نويسد:
تأويل ، داراى دو معناست:
1. توجيه متشابه به يك وجه صحيح. خلاصه آن كه وقتى كلام يا عملى متشابه باشد ، آن كلام و عمل، شبهه انگيز مى شود. حال اگر كسى آنها را بر وجه صحيحى حمل كند ، به طورى كه منشأ شكّ و شبهه را از آنها بزُدايد، آنها را تأويل كرده است. مثلاً اعمال خضر عليه السلام براى موسى عليه السلام شبهه انگيز بود. لذا توجيه و بيان علّتى كه خضر براى اعمالش مطرح كرد و شكّ و شبهه را از ذهن موسى زدود، تأويل اعمالش به شمار مى آيد.
2. معناى دوم براى كلام كه در طول معناى اوّل قرار دارد، آن است كه از آن به بَطن تعبير مى شود. البته معناى دوم تأويل ، شامل همه آيات قرآن مى شود. مرحوم معرفت، مراد از بطن را معناى كلّى هر آيه مى داند كه شامل همه زمان ها و همه مكلّفان مى شود. نگارنده پايان نامه ، بعد از طرح نظريات ياد شده ، چنين جمع بندى مى كند: «نتيجه اين كه در بين معانى اصطلاحى كه براى تأويل بيان گرديده ، آنچه مشتركِ بين تمام معانى است ، معناى خلاف ظاهر آيه است. در عرف عامّه نيز اكثرا اين معنا از تأويل ، مطرح است، چنان كه وقتى مى گوييم تأويل آيه اين است، همگان ، منتظر شنيدنِ معنايى خلاف ظاهر آيه هستند. به همين جهت ، در انتخاب نمونه هاى احاديث ائمّه در تأويل آيات قرآنى كه در كافى وارد شده است، اين معنا از تأويل ، منظورِ نظر قرار گرفته ، به همراه موارد ديگرى كه از ائمّه عليهم السلام رسيده است» .