قرآن در روايات «الكافى» - صفحه 376

2. نبودِ فصلى درباره كلّيات و پيشينه موضوع

به نظر مى رسد ضرور بود كه محقّق محترم، در آغاز پژوهش خود، با اختصاص يك بخش يا حدّاقل يك فصل به مباحث مقدماتى مورد نياز، سير منطقى ارائه مباحث خود را كامل تر مى كرد؛ به اين معنا كه با طرح و معرّفى و توضيح كليدواژه هاى پايان نامه ، حدود و ثغور بحث خود را روشن مى نمود و هدف و مسئله اصلى اى كه در اين پژوهش در پى آن است ، مشخّص مى كرد. البته ايشان در مقدّمه خود ، به شكلى گذرا ، هدف خود را چنين بيان نموده است: «در اين مختصر ، سعى شده است تا ديدگاه كلّى روايات كافى در ارتباط با قرآن، از جنبه هاى مختلف ، روشن گردد...» ، كه روشن است اين نوع بيان، گويا و وافى به مقصود و روشن كننده دقيق هدف و موضوع و مسئله اصلى بحث نيست و صرفا يك هدف گذارى كلّى است كه با انتخاب عنوان پايان نامه ، اين ابهام ، افزون تر نيز مى گردد و در ذهن هر خواننده اى، برداشتى و حدسى از محتواى پايان نامه ، شكل مى گيرد.
علاوه بر اين ، شايسته بود كه مؤلّف محترم ، اشاره اى به پيشينه موضوع مورد تحقيق خود مى كرد و به آثارى كه مستقيم و غير مستقيم بدين بحث پرداخته اند ، اشاره اى مى كرد تا جايگاه تحقيق ايشان، روشن شود . البته اگر چنين كاوشى از سوى محقّق ارجمند صورت گرفته بود، به احتمال قوى، موضوع انتخابى خود را اندكى جزئى تر مى نمود و در حوزه اى مشخّص تر، تحقيق خود را سامان مى داد.
به نظر صاحب اين قلم، عنوان هر يك از بخش هاى دوم تا چهارم اين پايان نامه، خود مى تواند عنوانِ تحقيق مستقلى باشد و تحقيق جامعى در زمينه هر يك ، صورت گيرد؛ زيرا اكنون در اين پايان نامه، گرچه مباحث بخش هاى مختلف ، از جهاتى به هم ارتباط دارند، ولى بيشتر، جمع چند موضوع تقريبا مستقل است كه در كنار يكديگر و زير عنوانى كلّى ، گرد آمده اند .

صفحه از 380