بررسى تطبيقى و تحليلى «صحيح البخارى» و «الكافى» - صفحه 418

نظرى اجمالى به «صحيح البخارى»

به گفته علماى اهل سنّت، روايات رسول گرامى اسلام تا سال 160 ق، جمع آورى نشده است و از آن تاريخ به بعد، بزرگان اهل سنّت، به فكر جمع آورى روايات پيامبر صلى الله عليه و آله افتادند. طبيعى است كه اين مدّت طولانى، باعث شود كه تشخيص روايات صحيح از غير صحيح، امرى مشكل باشد. به همين جهت، بزرگان اهل سنّت، متوجّه شدند كه روايات مجعول زيادى به عنوان روايات پيامبر اكرم، در ميان مسلمانان، منتشر شده است. لذا به فكر جدا كردن روايات صحيح از ناصحيح افتادند.
در اين بين، بخارى، نخستين كسى بود كه به اين كار بزرگ اقدام كرد؛ امّا از آن جا كه دوران تدوين حديث، دوران طفوليت خود را طى مى كرد و شرايط فرهنگى و دينى، نوعى تقابل را ايجاد مى كرد، مبنا و روش او براى جدا كردن روايات صحيح از غير صحيح، مورد تأمّل و مناقشه قرار گرفت. براى روشن شدن اين مسئله، به مبانى بخارى براى شناخت روايات صحيح اشاره اى مى كنيم.
1. اگر سند روايت، به يكى از صحابى معروف مى رسيد، از نظر بخارى، آن روايتْ صحيح است. اين بنا از آن جا سرچشمه گرفته كه همه صحابه، عادل و مورد وثوق باشند، مگر آن كه، خلاف آن ثابت شود. امّا آيا واقعا همه صحابه، موثّق و قابل اعتمادند؟ اگر اين طور است، پس اين همه آيات قرآن در مذمّت برخى از صحابه را چه بايد كرد؟! آياتى كه برخى را فاسق دانسته ، برخى را لعن كرده و عدّه اى را منافق قلمداد كرده و آنها را نكوهش كرده است! آيا كسانى كه در اطراف پيامبر صلى الله عليه و آله بودند، از صحابه رسول خدا نبودند؟ آيا چنين اصلى را مى توان پى ريزى كرد؟
2. بخارى در جايى، مبناى توثيق روايت را در اتّصال به يكى از صحابه مى داند و در جايى ديگر، مبنا در اين است كه به ابن راهويه برسد و در جايى ديگر، مدعى شده كه خودش روايات مستند از غير مستند را تفكيك كرده است. طبق اين بيانات، مبناى بخارى در تفكيك صحيح از غير صحيح، روشن نشده است.
3. بخارى در جايى، مدّعى است كه رواياتش را از ميان هفتاد هزار حديثْ جمع آورى كرده و در جايى ديگر، تلويحا مدعى شده كه به دويست ميليون حديثْ دست پيدا كرده و كتاب خود را از مجموع اين روايات، گزينش كرده است. آيا اين سخن، غلوآميز نيست؟! و آيا باعث ترديد در ادّعاهاى ديگر او نمى شود؟!
4. 160 نفر از چهارصد نفر مشايخ بخارى، به ضعف يا ضعيف بودن، متّهم هستند. اين نكته، مورد نقد كسانى قرار گرفته و ابن حجر عسقلانى، آن را نقل كرده است. 5 . بخارى، با اعتماد به حافظه خود، رواياتى كه مى شنيده، فورا يادداشت نمى كرده است. به عنوان مثال، والى شهر بخارى چنين مى گويد:
روزى محمّد بن اسماعيل، به من گفت كه چه بسيارى احاديثى است كه من آنها را در بصره شنيده ام؛ امّا در شام، آن را مى نويسم. من (والى بخارى) به او گفتم: در اين صورت، آيا كلّ روايت را مى نويسى يا بخشى از آن را؟ بخارى (در مقابل اين سخن من) سكوت كرد. چگونه مى توان با اين فاصله تاريخى، دقيقا مطالب را يادداشت كرد و تا چه اندازه، به دقّت در نقل سند و عبارات، اعتماد كرد؟
6. ابو هريره كه بيش از چهارصد حديث در صحيح البخارى، از او نقل شده، مورد قدح و عدم اعتماد على عليه السلام ، عُمر و حتّى عايشه بوده است. 7. برخى بزرگان اهل سنّت، امام بخارى را از جهت آگاهى به علم رجال، تضعيف كرده اند و در اين مورد، كتاب نوشته اند. به عنوان نمونه، دار قطنى كتاب الإلزامات و التتبّع و رازى بيان خطا البخارى و خطيب بغدادى مواضع الأوهام را در اين مورد نوشتند. با توجّه به موارد ياد شده در مورد مبنا و روش بخارى براى جمع آورى روايات پيامبر صلى الله عليه و آله بايد گفت كه ترديد، جدّى است در اين كه بخارى، توانسته باشد روايات صحيح را از غير صحيح، جدا كند. بنا بر اين اگر بخارى، خودش اقدام به اين كار كرده باشد، روايات صحيح البخارى از جهت استناد به رسول خدا صلى الله عليه و آله جاى بررسى مستقلى مى طلبد.

صفحه از 474