2. علم و فرهنگ
در مورد تاريخ بخارا، اطّلاعات چندانى در دست نيست، در عين حال، بهترين كتاب در اين مورد، تاريخ بخارا، نوشته نرشخى است. بخارا، از بهترين و خوش آب و هواترين شهرهاى ماوراء النهر محسوب مى شود و در داشتن دانشمندان و علما، معروف بوده است. از جمله دولت ها و افرادى كه در رواج علم در اين شهر، نقشى اساسى داشتند، دولت ساسانيان و ابو حفص احمد بن حفص بخارى است.
3. مذهب
پيش از ورود اسلام به بخارا، اكثر مردم آن ديار، زردشتى و بت پرست بودند، گرچه اديانى چون مسيحيت و يهود هم طرفدارانى داشتند. در دوره اسلامى، حكّام مستبد و بى منطق، با خشونت و زور شمشير، به دفعات خواستند كه مردم اين ديار را مسلمان كنند ؛ امّا مردم، به ظاهر، اسلام مى آوردند و در باطن، بت پرست بودند. در قرن سوم هجرى، با تلاش «ابوحفص»، مردم، به مذهب حنفى گرايش پيدا كردند و به او لقب «قبّة الإسلام» دادند و پس از او فرزندان و خاندانش، راه ابوحفص را ادامه دادند، به طورى كه بخارا به مركزى براى مذهب حنفى در شرق تبديل شد. بعد از مذهب حنفى، شافعى، از پُرطرفدارترين مذاهب بود.
در ديگر بلاد اسلامى، مذاهبى چون: اوزاعى، حسن بصرى، ابن عُيَينه، ابن أبى ذؤيب، سفيان ثورى، ابن أبى داوود، ليث بن سعد و... به مرور زمان، طرفدارانى پيدا كردند. علّت اصلى گسترش اين مذاهب، خواست قدرت حاكم و دفاع از اين تشتّت مذاهب بوده است.
به عنوان نمونه، ابن ذؤيب، با اين كه از مالكْ داناتر بود، ولى مذهب او كم رنگ شد و مالك، چون به دستگاه حكومتْ نزديك بود، مذهب او گسترش پيدا كرد.