عقل در «الكافى» - صفحه 476

مقدّمه

عالى ترين مرتبه وجود انسان، «عقل» است. انسان، با عقل يا قوّه عاقله است كه توانايى ادراك عالم هستى را آن گونه كه هست (حكمت نظرى) وتوانايى آن گونه كه بايد عمل كند (حكمت عملى)، به دست مى آورد. از اين رو، لازم است آن را آنچنان كه شايسته است، بشناسيم و آن گونه كه بايسته است، به كار بنديم.
در اسلام، بويژه در مكتب فكرى شيعه، عقل، از جايگاه بلندى برخوردار است. از اين رو، كلينى در اثر حديثى مهمّش يعنى كتاب شريف الكافى، باب سخن را با «كتاب عقل» مى گشايد و در حديث دوازدهم، از امام موسى بن جعفر عليه السلام گزارش مى كند كه ارزش معرفت عقلى، به حدّى است كه به عنوان هدف بعثت انبيا، معرّفى شده است، آن جا كه مى فرمايد:
يا هشام! ما بعث اللّه أنبياءه و رسله إلى عباده إلّا ليعقلوا عن اللّه ... ؛ خداوند انبيا و رسولان را به سوى بندگان خود نفرستاد، مگر براى آن كه معرفت عقلى از خدا داشته باشند.
ملّاصدرا در شرح اين عبارت مى گويد:
پيامبران، خودشان از جانب پروردگار، علمى لدنى و موهبتى الهى داشتند و با كتاب و سند، به دست نياورده بودند. پس براى تكميل بندگان، برانگيخته شدند. در حديثى ديگر از پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش مى كند كه ايشان پس از بيان اين كه «عقل»، برترين نعمتى است كه خداوند به بندگان خود بخشيده، مى فرمايد:
وما أدّى العبد فرائض اللّه حتّى عقل عنه و لا بلغ جميع العابدين فى فضل عبادتهم ما بلغ العاقل و العقلاء هم اولو الألباب، الّذين قال اللّه تعالى: «وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَا أُوْلُواْالْأَلْبَـبِ» . تا بنده اى واجبات را به عقل خود در نيابد، آنها را انجام نداده است. همه عابدان، در فضيلت عبادتشان، به پاى عاقل نمى رسند و عاقلان، همان صاحبان خردند كه بارى تعالى درباره ايشان فرموده: «تنها صاحبان خرد، اندرز مى پذيرند».
با عنايت به حديث مذكور، مى توان به چند نكته پى برد: اولاً، اهمّيت و جايگاه خاص معرفت و شناخت در اسلام را درك كرد؛ ثانياً، فقط عبادتى مورد قبول درگاه احديّت واقع مى شود و كسى به سرمنزل مقصود مى رسد كه عبادتش بر مبناى معرفت و آگاهى باشد. پس مى توان گفت كه داشتن شناخت، شرط صحّت عبادت است و چون «عقل»، به اذعان همه متفكّران و متكلّمان ، ابزار معرفت است، لذا جايگاه عقل نيز روشن مى گردد.
اينك چه زيباست نگاهى اجمالى به احاديث عقل در الكافى بيندازيم و گزارشى از آن ارائه نماييم. براى اين منظور، لازم است ابتدا در معناى عقل، كنكاشى صورت پذيرد.

صفحه از 522