عقل در «الكافى» - صفحه 484

عقل در روايات «الكافى»

با توجّه به اين كه موضوع اصلى بحث، در حوزه كتاب الكافى است، ضرورى است كه نسبت به معناى عقل در احاديث به كار رفته در اين كتاب ارزشمند، به طور دقيق آگاهى يابيم و بدانيم كدام يك از معانى گفته شده در بخش هاى پيشين، مد نظر اهل بيت عليهم السلام بوده است. براى دست يافتن به اين مقصود، لازم است كه نظر شارحان الكافى را در حد مجال، بررسى كنيم و استنتاج نهايى را ارائه نماييم.
سيد جواد مصطفوى، از شارحان الكافى، در ذيل حديث اوّل مى نگارد:
مراد از عقل چنانچه از جميع روايات اين باب استفاده مى شود، همان قوّه تشخيص و ادراك و وادار كننده انسان به نيكى و صلاح و بازدارنده او از شرّ و فساد است، چنانچه در روايت سوم، عقل، وسيله پرستش خدا و به دست آوردن بهشت معرفى شده است، و در حديث چهاردهم، 75 خاصيت و اثر آن، به نام «لشكر عقل» توضيح داده شده است. پس عاقلِ كامل، كسى است كه آن اثر در او باشد و مراد به پيش آمدن و بازگشتن عقل (كه در متن حديث اوّل ذكر شده است)، اين است كه اين موجود، در برابر اوامر و نواهى خالقش، كاملاً منقاد و مطيع است. بنا بر آنچه در بخش معناى لغوى عقل گفتيم و جهل را در تقابل و ضدّ آن دانستيم، وى در ادامه ترجمه حديث چهاردهم چنين آورده است:
مقصود از جهل، شيطان است يا همان قوّه اى كه انسان را به كار زشت و گناه دعوت مى كند و وسوسه مى نمايد. اين [ويژگى ]در فرشتگان نيست، از اين جهت، هيچ يك از 75 لشكر جهل كه در اين حديث شريف نامبرده شده، در
ايشان نيست و انسان، آن گاه از فرشته برتر مى شود كه با وجود آن كه استعداد اين صفات زشت را دارد، به آنها متّصف نمى گردد و آنها را در خود راه نمى دهد... .

صفحه از 522