عقل در «الكافى» - صفحه 497

انواع و مراتب عقل

از آن جهت كه براى عقل، معانى مختلفى بيان شده، پس هر معنا مى تواند مراتب و درجاتى داشته باشد. چنان كه در گذشته، به اختصار، مراتبى را براى عقل ذكر كرديم. از سويى ديگر، مى توان گفت كه عقل به اعتبارات مختلف، قابل تقسيم بندى است . به اين صورت كه عقل، به اعتبار توجهش به دنيا و آخرت، به عقل «معاد» و «معاش» و به اعتبار منشأ، به عقل «طبيعى» و «اكتسابى» و به اعتبار متعلّق آن، به «عملى» و «نظرى» و به اعتبار درجات كمال، به عقل، «كامل»، «ناتمام» و «منحرف شده» تقسيم كرد. اينك به اختصار، به شرح هر يك از اين مفاهيم مى پردازيم.

عقل معاش

اگر چه عقل بايد هم به امور معاد و آخرت و هم به امور دنيوى توجّه داشته باشد، ولى كسى كه عقل خود را صرفاً براى بهره مندى از متاع دنيا به كار مى گيرد، فقط داراى عقل معاش است و بر اساس آموزه هاى قرآن، اين ويژگى، از صفات كافران است، چنان كه در وصف آنان فرموده:
«الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا عَلَى الْأَخِرَةِ ... » . البته بايد مد نظر داشت كه تدابير اقتصادى، سياسى، فرهنگى و اجتماعى در دنياى ممدوح (دنيايى كه وسيله اى براى دست يافتن به سعادت اخروى تلقّى شود)، لازمه زندگى است و چنين تدابيرى با بهره جستن از عقلْ اتّخاذ مى شود. اين گونه تدابير، هم لازم و هم درخور تقدير است و آنچه مذموم است، عقلى است كه صرفاً در اختيار امور دنيوى ـ آن هم دنيايى كه خود، هدف واقع شده ـ قرار گرفته باشد. در تأييد مطلب فوق، اين كه امام موسى بن جعفر عليهماالسلام در حديثى، خطاب به هشام، اين آيه را قرائت فرمود:
«لَا يُقَـتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَا فِى قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَآءِ جُدُر بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ» . ملّاصدرا نيز در شرح بخشى از آيه چنين مى نويسد:
و قويدل ساختن مؤمنان بر جنگ با آنان (كافران) از آن جهت است كه آنان حال و صلاح خود را در دنيا نمى دانند (عقل معاشى ندارند). چگونه صلاح كار آخرت خود را مى دانند؟ پس توجّه و استفاده از عقل معاش هم تا جايى كه سبب تضييع آخرت نشود، بر هر انسان مسلمانى لازم است.

صفحه از 522