عقل ناتمام (ناقص)
عقلى است كه درجاتى از كمال را كسب كرده است، ولى نمى تواند به كمالاتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و معصومان عليهم السلام از آن برخوردار بوده اند، برسد؛ امّا صاحبان اين عقول، مى توانند با علم و عبادت و اطاعت خدا و اخلاق نيك، به درجات عقل خويش بيفزايند و عقل خود را از كمالات نسبى برخوردار سازند. البته روش هايى از سوى معصومان عليهم السلام براى تعالى و رشد عقل، ارائه شده كه با به كارگيرى آنها مى توان به مراتبى از كمال عقلانى، دست يافت.
عقل منحرف شده (شيطانى)
عقلى است كه از مسير خويش خارج شده و در خلاف جهت تكامل، سير كرده و از مسير حق، منحرف گشته است. اسلام از اين گونه عقول، تعبير به « نكرا » كرده و در روايت، از اين كلمه استفاده شده است. شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد: «ما العقل»؟ حضرت فرمود: «ما عبد به الرحمان و اكتسب به الجنان». آن شخص عرض كرد: پس آنچه معاويه داشت، چه بود؟ حضرت فرمود:
تلك النكراء تلك الشيطنة وهى شبيهة بالعقل و ليست بالعقل. ملّاصدرا درباره آنچه باعث اشتباه و التقاط در معناى عقل و بدانديشى و شيطنت مى شود، مى نويسد:
اصل اشتباه، از آن جا سرچشمه مى گيرد كه هر دو، در انديشيدن و سرعت تعقّل در امور و قضايايى كه مبادى آرا و اعتقادات است (يعنى در آنچه كه اگر بخواهيم آنها را برگزينيم و يا رها نماييم) مشترك اند، خواه درباره خير و آينده باشد و يا درباره شر و حال (يعنى پيروى از هواى نفس، نه قوّه تعقل) و آنچه از تعقّلات و حركات فكرى اى كه تعلّق به دنيا دارد، خالى از زياده روى و كوتاهى و كجروى و شتاب نيست. و اينها همه از افعال شياطين و پيروان طاغوت است (همان عقل معاش صرف) و امّا آنچه كه از بندگان حقيقىِ خدا صادر مى شود، تعلّق به امور دين و عرفان دارد و به نحو اطمينان و آرامش و استوارى و پايدارى است. در ادامه، ملّاصدرا صريحاً بيان مى كند كه جهل و كودنى (جهل به معناى نادانى و بلاهت، نه به معناى ادراك شى ء بر خلاف آنچه كه هست)، بهتر است از اين زيركى موذيانه و نكرا؛ زيرا گفته اند كه بلاهت، به رهايى و خلاصْ نزديك تر است، مثل كسى كه عقل فطرى و غريزى ندارد، تكليف هم از او برداشته مى شود و عذاب و عقابى برايش نيست.
آنچه در پايان اين مبحث مى توان گفت اين است كه عقل، به هر يك از اقسام ياد شده، فرض شود، نيرويى است كه در بشر قرار داده شده براى ادراك و شناخت آنچه كه از امور و مسائل (اعم از دنيوى و اخروى) به او مربوط مى شود و در صورتى كه با عنايت و لطف الهى، در مسير درست و منطقى قرار گيرد، مى تواند زمينه خوش بختى را، هم در دنيا و هم در آخرت براى انسان مهيّا سازد.