خاتمه بحث كاركردهاى عبادى عقل
از آنچه گفته شد ، نتيجه مى گيريم كه عقل ، شرط تكليف ، وسيله بندگى و اطاعت خداوند ، و ميزان سنجش اعمال است و بين عقل و عبادت ، ملازمه وجود دارد ، همان گونه كه در روايت دوازدهم از روايات كتاب العقل و الجهل ، آمده است : 
 لا نجاة إلّا بالطّاعة ، والطّاعة بالعلم ، والعلم بالتّعلّم ، والتّعلّم بالعقل يَعتقد ؛ نجات ، جز به فرمان بُردارى نيست و فرمان بُردارى ، به سبب علم است و علم ، با آموزش به دست مى آيد و آموزش ، وابسته به عقل است . 
 پس عقل ، از طريق ارائه شناخت و معرفت ، موجب توجّه به آخرت و خدا و بندگى خالص او خواهد شد . 
 در پايان بخش كاركردهاى عقل ، مناسب است كه اين سؤال پاسخ داده شود كه : آيا عقل ، خود به عنوان فاعل چنين اعمال اخلاقى يا عبادى است يا اين كه با ارائه شناخت ، زمينه ساز چنين اعمالى مى شود؟ 
 در پاسخ ، بايد گفت كه : اوّلاً : بيشتر كاركردهاى ياد شده ، به انسان عاقل نسبت داده شده ، نه عقل ، مانند : «العاقل غفور» يا «من عقل قنع» . بنا بر اين ، احتمال اين كه اين امور ، مربوط به خودِ عقل باشند ، ضعيف است . 
 ثانيا به نظر مى رسد كه عقل در كاركردهاى اخلاقى ، زمينه ساز فضايل و صفات اخلاقى است و در كاركردهاى عبادى نيز با ايجاد معرفت و شناخت ، سبب بروز اعمال عبادى مى گردد .
جمع بندى و نتيجه گيرى
از مجموع مباحث اين فصل ، مى توان چنين برداشت كرد كه عقل ، از منظر روايات ، عبارت است از نيرويى كه از طرف خداوند ، عطا شده و موجب تحصيل علم و  معرفت در شئون مختلف مى گردد و اين علم و معرفت ، عمل را با خود به همراه دارد . 
 پس عقل ، هم فاعل كاركردهاى نظرى ، يعنى علم و معرفت است ، و هم فاعل كاركردهاى عملى كه شامل عبادات جوارحى و جوانحى و افعال نيك اخلاقى است كه در برخى ، مستقيما عمل مى كند و در برخى ، ايجاد معرفت و شوق مى كند .