مفهوم عقل دركتاب العقل والجهل اُصول الكافى بانگاهى برشرح ملاصدرا - صفحه 533

وجه تسميه عقل، از نظر لغت

لغويان، دلايلى را براى اطلاق عقل بر قوّه مدركه و شعور انسانى بر شمرده اند، كه از آن جمله است:
1 . عقل، صاحب خود را از انجام دادن اعمال ناشايست، حفظ نموده و نگهدارى مى كند. 2 . توجّه به معناى «إلجاء» در عقل؛ چرا كه صاحب عقل، به آن پناه مى برد. 3 . عقل، از عِقال، يعنى زانوبند شتر گرفته شده ، چون مانع جهل است. شاهد بر اين معنا، اين روايت از پيامبر صلى الله عليه و آله است كه فرموده: «العَقْلُ عِقال مِن الجهل». 4 . عقل، موجب تثبيت و استقرار علوم در ذهن انسان مى شود، لذا به آن، جامع و نگه دارنده گفته مى شود، همان گونه كه عِقال، در شتر، موجب ثابت ماندن و مانع از فرار او مى شود.

مترادفات واژه عقل

يكى از راه هاى شناخت معناى يك لفظ، دانستن معانى مترادف آن است. از اين رو، برخى از مترادفات عقل را مورد بررسى قرار مى دهيم:
1 . لُبّ. در لغت، به معناى خالص و مغز هر چيز است. اطلاق لفظ لبّ بر عقل انسان، به خاطر اين است عقل، خلاصه و حقيقت انسان است و بدون پوست و قشر، به حساب مى آيد. 2 . نُهيه. جمع نُهى است و از آن، به معناى عقل ياد شده است. علّت اطلاق آن بر عقل، اين است كه انسان را از نادانى مى رَهانَد. 3 . حِجر. معناى اوّليه آن، حفظ اشيا و احاطه بر آنهاست. سنگچين كردن نيز از همين معناست. عقل را حجر گرفته اند؛ زيرا همانند ديوار و مانعى محكم، انسان را از ارتكاب هر زشتى اى باز مى دارد. مفسّران، حجر در آيه «هَلْ فِى ذَ لِكَ قَسَمٌ لِّذِى حِجْرٍ» را به عقل، تفسير كرده اند.
4 . عَلَم. به معناى نشانه و علامتى است كه موجب تميز اشيا از يكديگر مى گردد. لغويان، علم را ضدّ جهل يا نقيض آن دانسته اند و از آن جا كه عقل و جهل نيز نقيض يكديگرند، علمِ متضادّ با جهل، مى تواند با عقل، هم معنا باشد.
5 . قلب. در اصل، به معناى تحوّل و گرداندن است. كاربرد اين كلمه براى عقل در قرآن، روايات و كتب اخلاق، فراوان به چشم مى خورد كه نمونه آن، آيه «لِمَن كَانَ لَهُو قَلْبٌ» است كه قلب در آن، به عقل، تفسير شده است.
6 . حِجى. به معناى پوشش و سِتر است و به خاطر اين كه عقل، مانند پوششى، انسان را از بدى ها حفظ مى كند، به آن حِجى گفته شده است.
7 . فهم. بيشتر به معناى علم است ؛ ولى تعقّل و عقل را از جمله معانى آن شمرده اند.
8 . حِلم. داراى سه معناى : صبر ، ثابت شدن و خواب ديدن است. وجه اين كه به عقل اطلاق شده، اين است كه عقل، سبب حِلم مى شود.

صفحه از 576