مفهوم عقل دركتاب العقل والجهل اُصول الكافى بانگاهى برشرح ملاصدرا - صفحه 536

فصل دوم: مفهوم عقل، در اصطلاح

بخش اوّل: معانى عرفى

معانى و اصطلاحات عرفى عقل، عبارت اند از:
1 . معلومات ذهنى انسان، كه به واسطه آنها، مصالح و مفاسد را تشخيص مى دهد و بدان «عقل تجربى» نيز گفته مى شود؛ 2 . وَقار و هيبت در حركات و سَكَنات انسان؛ 3 . زيركى و سرعتِ انتقال؛
4 . قوّه اى كه خوب را از بد، تشخيص مى دهد كه به «فطرت» نيز تعبير شده است. ابن سينا، در مورد اين چهار معناى عرفى گفته است كه نمى توان وجه جمعى بين آنها يافت.

بخش دوم: بررسى اطلاقات گوناگون عقل در علوم مختلف

در هر علمى، با توجّه به موضوع و روش آن، به نوعى، از عقل و ويژگى هاى آن، سخن به ميان آمده است. به همين خاطر، اصطلاحات گوناگونى در علوم مختلف براى عقل ايجاد شده است. براى سهولت بررسى اين اصطلاحات، در دو بخش: «عقل انسانى» و «عقل مجرّد»، اين موضوع را دنبال مى كنيم:
1 . عقل انسانى. به جوهر بسيط كه قابليت درك صور اشيا و معانى آنها را دارد، عقلِ انسانى گفته مى شود و مهم ترين بحث درباره آن، در كتاب نفس فلسفه، مطرح شده است و در آن جا، عقل به «نظرى» و «عملى» تقسيم شده و تفاسير گوناگونى از آنها صورت گرفته است، از جمله اين كه عقل عملى، از نوعِ فعل و عمل است، و عقل نظرى، مُدرك تمام مُدركات است؛ يعنى عقل عملى، ميل و اراده به انجام دادن فعل را دارد و عقل نظرى، مُدركات را درك مى كند. نيز گفته اند: عقل نظرى، نيرويى است كه امور نظرى و كلّى را درك مى كند، و عقل عملى، امور مربوط به عمل را. بنا بر اين، وظايف عقل نظرى، استدلال و استنباط، ادراك كلّيات، و تطبيق مفهوم بر مصداق است و وظايف عقل عملى، تهذيب ظاهر و باطن، بازسازى نفس و توكّل بر خداوند است.
عقل نظرى را داراى چهار مرتبه : عقل هيولايى ، عقل بِالمَلَكه، عقل بالفعل و عقل مُستفاد دانسته اند و در تعريف آنها گفته اند: عقل هيولايى، اوّلين مرتبه از عقل نظرى است و آن، نيرويى در نفس است كه استعداد پذيرش ماهيات و اشياى كلّيه را دارد و هيچ گونه فعليتى ندارد. عقل بِالمَلَكه، كامل شده عقل هيولايى است كه قضاياى ضرورى را تصديق مى كند و عقل بِالفعل، با تكيه به صُوَر و معلومات خود، هر وقت كه بخواهد، آنها را احضار كرده، از آنها استفاده مى كند و عقل مُستفاد، با اتّصال به فعّال، معقولات را نزد خود، حاضر مى سازد و به كامل ترين صورت، به آنها علم پيدا مى كند.

صفحه از 576