مفهوم عقل دركتاب العقل والجهل اُصول الكافى بانگاهى برشرح ملاصدرا - صفحه 552

دوم : كاركردهاى عملى عقل

تقسيم كاركردهاى عقل به نظرى و عملى ـ چنانچه قبلاً متذكّر شديم ـ ، بدين معنا نيست كه در كاركردهاى علمى ، هيچ نشانى از آثار نظرى عقل وجود ندارد ؛ بلكه معيار ، نتيجه و ثمره اوّليه اى كه بر عقل در اين روايات ، مترتّب شده ، ملاك اين تقسيم بندى است . بنا بر اين ، ما در اين جا كاركردهاى عملى عقل از منظر روايات را در دو بخش اخلاقى و عبادى بررسى كرده ايم .

قسمت اوّل : كاركردهاى اخلاقى عقل

در روايات كتاب العقل و الجهل ، براى عقل ، كاركردهاى اخلاقى فراوانى آمده است ، به گونه اى كه گاهى عقل ، مترادف با يك صفت اخلاقى دانسته شده است و گاهى ويژگى هاى اخلاقى خاصّى براى انسان عاقل ، در نظر گرفته شده است . در مواردى نيز برخى امور اخلاقى ، نتيجه تعقّل ذكر شده است . نمونه بارز آن ، روايت «جنود عقل و جهل» است كه در آن ، بيشتر فضايل و افعال خوب اخلاقى ، به عقل نسبت داده شده است و در مقابل ، رذايل اخلاقى ، به سپاهيان جهل ، نسبت داده شده است .
فضايل وصفات نيك اخلاقى كه در اين روايات به گونه اى به عقل نسبت داده شده ، عبارت اند از :
1 . تواضع . در مجموع روايات كتاب العقل و الجهل ، به سه روايت در موضوع تواضع بر مى خوريم كه در دو بُعد ، به اين مسئله پرداخته اند :
بُعد اوّل ، تواضع در برابر انسان ها ، كه نقطه مقابل تكبّر و خودبزرگ بينى است . امام صادق عليه السلام در بيان لشكريان عقل و جهل مى فرمايد :
والتّواضع و ضدّه الكبر ؛ [از جمله لشكريان عقل ،] تواضع است و كبر ، در برابر آن [و از لشكريان جهل ]است .
بُعد دوم ، تواضع در برابر حقّ و حقيقت .
اين نوع از تواضع ، در روايات ، علامت و نشانه عاقل ترين مردم ، دانسته شده :
تَواضَعْ لِلحق تَكُنْ أَعْقَلُ النّاس ؛ در مقابل حق ، فروتن باش تا عاقل ترين مردم باشى .
در تحليل اين بخش از روايت ، مى توان گفت كه لازمه تسليم شدن در مقابل حق ، شناخت و درك آن است و اين ، امرى علمى و معرفتى است كه در اثر تعلّم و تعقّل ، حاصل مى شود . اين شناخت ، باعث مى شود كه عقل ، به انسان فرمان دهد تا از آن حقّ شناخته شده ، پيروى كند .
در همين روايت ، درباره تواضع آمده است :
لكلّ شى ءٍ مطية و مطية العقل التواضع ؛
براى هر چيز ، مَركبى است و مركب عقل ، تواضع است .
همچنين در اوصاف شخص عاقل ، آمده است :
والتواضع أحبّ إليه من الشَّرف ؛
تواضع نزد وى ، از جاه [و شرف] محبوب تر است .

صفحه از 576