نگاهى به روايات كتب اربعه با تكيه بر «الكافى» - صفحه 583

سبب تأليف كتاب

طبق شهادت كتب تاريخ ، كلينى ، از علماى بزرگ شيعه بوده و شيعيان در مسائل دينى خود ، به او رجوع مى كرده اند . لذا يكى از شيعيان ، از مشكلات اعتقادى و مذهبى مردم عصر خود ، نزد وى شِكوه نموده و گفته است كه مردم منطقه او در نادانى به سر مى بردند و اكثر اوقات ، به خاطر اختلاف ، امورى بر ايشان مُشتبه مى شود و عالمى هم براى رفع شُبهات ندارند و آرزو مى كنند كه كتابى داشته باشند تا احكام دين خود را از آن بر گيرند . كلينى نيز پس از تأليف اين كتاب ، در جواب آن شخص درخواست كننده ، مى گويد :
خدا را شكر مى كنم كه تأليف چنين كتابى را برايم ميسّر نمود و اميدوارم چنان باشد كه تو مى خواستى .
بعضى گفته اند عدم اعتراض امام مهدى عليه السلام و پدران بزرگوار ايشان به كتاب هايى همچون الكافى ، نشانگر اين است كه احاديث آنها را معتبر و صحيح دانسته اند . در پاسخ اين دسته ، بايد گفت : دعوى عرضه الكافى بر امام عليه السلام ، ادّعايى بدون دليل است ؛ زيرا اگر كلينى ، احاديث مُجمل را عرضه كرده باشد ، ضرورتى ندارد ؛ زيرا خود ، حديث شناس معروفى بوده و اگر منظور ، عرضه آن دسته از احاديث صحيح در نظر خود او بوده ، نيازى به عرضه نبوده است .
و امّا اين كه گفته شده كلينى ، در شهر نوّاب امام زمان عليه السلام زندگى مى كرد و با آنان ، معاشرت داشته است ، اين نيز ادّعايى است كه هيچ شاهدى آن را تأييد نمى كند ؛ چون كلينى در كتاب خود ، حتّى يك حديث از نوّاب امام عليه السلام نقل نكرده است . علاوه بر اين ، ائمّه معصوم عليهم السلام هيچ گاه خود را به بررسى مصنّفات اصحاب خود ، مشغول نكرده اند ؛ بلكه قواعدى را تعليم كرده اند تا اصحاب ، خودشان با اِعمال آن قواعد ، احاديث صحيح را از غير آن ، تشخيص دهند و حضرت ولى عصر عليه السلام هيچ كتابى را براى بررسى محتواى آن ، طلب نكرده است .
از ميان همه تأليفات شيعه تا عصر غيبت صغرا كه بيش از 6500 كتاب بوده است ، بيش از چند كتاب به حضور ائمّه عليهم السلام عرضه نشده و عرضه بعضى از آنها ، علّت خاصّى داشته است . با اين بيان ، مشخّص مى شود كه اين ادّعا ، دليلى ندارد و از طرفى ، عرضه كردن آن هم نيازى نبوده است .
مدرك اين ادّعا نيز مشخّص نشده و آنچه احراز شده ، همان است كه محمّدتقى مجلسى ، در شرح فارسى الكافى ، آن را آورده و علّامه محمّدباقر مجلسى ، در كتاب مرآة العقول ، اين دعوى را به بعضى از اهل گزاف ، نسبت داده است .

صفحه از 612