نگاهى به روايات كتب اربعه با تكيه بر «الكافى» - صفحه 584

برخى از ويژگى هاى «الكافى»

1 . كلينى ، احاديثى را كه از نظر متن و سند ، قوى تر بوده ، در اوّلِ هر باب و احاديث مبهم و مجمل را در آخر هر باب ، آورده است .
2 . همه رجال اسناد احاديث ، در هر سه جزء الكافى ، غالبا آورده شده اند .
3 . شيوه كلينى در بيان سند ، اين است كه طريق خود به اصول ، سلسله رجال سند و اجازه هاى مؤلّفان را در اوّلِ حديث ، نقل كرده و آن را به تعداد روايات آنها ، تكرار نموده است .
4 . چون عصر كلينى ، به عصر مؤلّفان «اصول» نزديك بوده ، احاديث الكافى را با كمترين واسطه ، از معصومان عليهم السلام نقل كرده است .
5 . كلينى ، در زمان حيات نوّاب اربعه ، زندگى مى كرد و اين امكان براى او وجود داشته كه درباره اخبار الكافى ، تحقيق كند .
6 . مؤلّف الكافى ، به اصول چهارصد گانه شيعه (اُصول أربعمئة) دسترس داشته و توانسته است روايات مورد اعتماد آنها را در كتاب خود ، جمع آورى نمايد .
7 . الكافى ، براى تشخيص اسناد احاديث فقهى تهذيب الأحكام و الاستبصار كه بعد از اين كتاب ، تأليف شده اند ، مرجع معتبرى است .
8 . كلينى ، در مقدّمه الكافى گفته است : اين كتاب را بر مبناى اخبار و آثار صحيح رسيده از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ، تأليف نموده است ، در حالى كه اخبار بسيارى از اشخاص غير معصوم ، در مواضع متعدّد الكافى نقل شده است و به اين جهت ، عبارت مؤلّف ، مورد نقد و اشكال ، واقع شده است . 9 . كلينى ، گاهى با افزودن طُرُق سند احاديث ، حديث واحدى را متعدّد ساخته ، و گاهى با عطف رجال متعدّد يك طبقه سند ، حديث خود را تقويت نموده است .
10 . كلينى ، در احكام شرعى ، از افرادى كه احاديث شاذ و ضعيف را نقل كرده اند و يا از راويان ضعيف اخذ مى كرده اند ، احتياطا روايت نكرده است .
11 . تنظيم اخبار و ابواب الكافى ، به تناسب عناوين باب هاى آن است .
12 . كتاب الكافى ، داراى عناوين كوتاه و گويايى است كه محتواى روايات هر باب را نشان مى دهند .
13 . كلينى ، آثار مكتب اهل بيت عليهم السلام در معقول را در بخش اوّل الكافى و احاديث اخلاقى را در بخش سوم ، گِرد آورده است .
14 . روايت الكافى ، بدون دخل و تصرّف ، نقل شده و توضيحات كلينى با روايت آن ، مشتبه نمى شود .
15 . روايات بسيارى در الكافى ، به واسطه «عُدة (گروهى)» نقل شده است . ظاهرا افراد اين عُده ها نزد كلينى مشخّص بوده است ؛ ولى اين تعبير در بين علما و اهل رجال ، مورد بحث واقع شده كه مشخّص كردن وضع افراد آنها قابل اهمّيت است .

صفحه از 612