حديثى معمّايى در باب قبله در «الكافى» كلينى - صفحه 109

همان گونه خواهد بود كه در احاديث بدان اشاره شده است . ما صرفا به اين پرسش پاسخ داده ايم كه در درجه اوّل ، شخص چگونه بداند كه متوجّه كعبه شود؟
البته همچنان راه مؤثّرترى براى اين كه كسى بتواند رابطه بين تياسر و علائم را تصوّر كند ، وجود دارد . كسى ممكن است آنها را صرفا به مثابه قواعد تجربى قابل اعتمادى براى به دست آوردن تقريبى جهت كعبه ، به شمار آوَرَد ، نه بيش از آن . ۱ بنا بر اين مى توانيم فرض كنيم كه در مورد خاص عراق و سرزمين هاى متّصل به آن ، مى دانستند كه اين علائم ، جهتى را نشان مى دهند كه اندكى بيش از حد به راست متمايل است . در نتيجه ، معقول بود كه به هر كس تعليم داده شود كه آنها را به كار گيرند تا اندكى به چپ متمايل شوند .
در اين جا با تبيينى براى تياسر مواجه هستيم كه ربطى به عدم تقارن حرم ندارد . اينك دو پرسش ممكن است پديد آيد . نخستين پرسش كه پاسخگويى به آن ، كاملاً فراتر از حدود صلاحيتم است ، آن است كه : آيا در واقع ، اين علائم براى عراق و سرزمين هاى متّصل به آن ، چنان بودند كه شخص را بيش از حد به راست منحرف كنند؟ دوم آن كه : آيا فقهاى امامى ـ كه مدافع تياسر بودند ـ ، به اين صورت فكر مى كردند؟ و من ، شاهدى در متون پيدا نمى كنم كه آنان چنين فكر كرده باشند!
با اين همه ، اگر كمى دامنه كار خود را بگسترانيم ، مى توانيم سرنخ هايى از چنين فهمى ميان عالمانى كه خودْ مدافع تياسر نبودند ، بيابيم . در مواجهه اى كه بين دو عالم هوشمند و متبحّر قرن هفتم هجرى / سيزدهم ميلادى ، رخ داد ، [خواجه ]نصير الدين طوسى ، با معضلى درباره تياسر (كه به زودى به آن خواهيم رسيد) ، محقّق حلى

1.ملاحظه شهيد اوّل را كه امارات را زاده قوانين نجومى (علم الهيئه) مى داند و در باب جهت قبله ، يقين آور است ، بررسى كنيد (القطع بالجهه : ذكرى ، ج ۳ ، ص ۱۶۲ ، س ۱۰ . نقل مضمونى محسن فيض در مفاتيح ، ج ۱ ، ص ۱۱۲ ، س ۱۶ ، از قوانين الجهه سخن مى گويد) .

صفحه از 126