را به چالش گرفت . ۱ محقّق در رساله اى كه در پاسخ نوشت ، در جايى اظهار داشت كه اگر جهت كعبه را ندانيد ، بايد از علائم استفاده كنيد ؛ لكن اين كار ، تضمين نمى كند كه دقيقا روياروى جهت قبله باشيد . ۲
عالِم بعدى ، فاضل هندى ۳ و همچنين نجفى ، ۴ به همين سبك از علائم ، به مثابه تقريب نام مى برند . اين مطلب ، به رساله محقّق باز مى گردد ، لكن نه محقّق و نه كسانى كه استدلال او را بازگو كردند ، نگفتند كه تياسر ، صرفا براى تصحيح خطاى جهت كعبه است كه زاده اين علائم است . محقّق حلّى ، صادقانه تلاش مى كرد تا به آموزه اى معنا دهد كه خودش ـ حداقل در اين رساله و در بيشتر آثارش ـ بدان باور نداشت . در اين سياق ، با توجّه به اين واقعيت كه كسى ممكن است با علائم ، اندكى به خطا رود و با فرض اين ديدگاه كه همه حرم ، قبله است ، نكته وى آن بود كه معقول است اندكى به سمت چپِ جهتى منحرف شويم كه علائم نشان مى دهند و در نتيجه ، احتمال مواجهه با حرم را به حداكثر برسانيم . ۵ به عبارت ديگر ، مشكل علائم ، آن نبود كه به گونه اى منظّم بيش از حد به راست تمايل دارند ؛ بلكه صرفا آن بود كه كاملاً قابل اطمينان
1.مهذّب ، ابن فهد ، ج ۱ ، ص ۳۱۲ ، س ۶ .
2.رساله اى درباره تياسر ، محقّق ، به نقل از : مهذّب ، ابن فهد ، ج ۱ ، ص ۳۱۴ ، س ۱۵ : لكن محاذات كل علامه من العلامات بالعدو المختص بها من المصلى ليس يجب محاذات القبلة بوجهها تحقيقا ، اذ قد يتوهّم المحاذات ويكون منحرفا عن السمت انحرافا خفيا (مقايسه كنيد با همان ، ص ۳۱۵ ، س ۹ و ص ۳۱۶ ، س ۱۱) . همان گونه كه اين نقل قول نشان مى دهد ، خطا لزوما از آن نشانه ها نيست ؛ بلكه ممكن است از كسانى باشد كه از آنها يارى مى گيرند .
3.ر . ك : كشف اللثام ، فاضل هندى ، ج ۳ ، ص ۱۴۶ ، س ۱۶ (فالمانع أن العلامه تقريبية ، لا تحقيقية ، فإذا اريد التحقيق ، لزم التياسر او استحب) .
4.جواهر ، نجفى ، ج ۷ ، ص ۳۷۴ ، س ۱۰ (العلامة التقريبية) و ص ۳۷۷ ، س ۱۳ (تقريبية العلامة) .
5.رساله اى درباره تياسر، محقّق ، به نقل از : مهذّب ، ابن فهد ، ج ۱ ، ص ۳۱۵ ، س ۱۰ (فالتياسر حينئذ استظهار فى مقابله الحرم) . نيز ، ر . ك : همان ، ص ۳۱۵ ، س ۱۳ . براى متنى بهتر درباره كل اين عبارت ، ر . ك : رسائل ، محقّق ، ص ۳۳۰ ، س ۶ .