انحراف بزرگى است . ۱
همان گونه كه ديديم ، مجلسى ، از انحرافى در حدود بيست درجه سخن مى گويد . افزون بر آن ، شهادت آنان به وسيله جهانگرد معاصر عثمانى شان ، اوليا چلبى ، تأييد مى شود كه توضيح مى دهد قبله مسجد كوفه ، به سمت غرب و به سوى اورشليم متمايل است . ۲ براى معنا دادن به اين سخنان ، بايد فرض كنيم كه مسجد كوفه دوران اوّليه اسلامى ـ كه از طريق گواهى غير مستقيم باستان شناختى ، آن را مى شناسيم ـ ، با مسجد كوفه دوران صفوى ـ آن گونه كه شولستانى و مجلسى ، آن را مى شناختند ـ ، دو ساختمان متفاوت بوده باشند .
6 . اهميت باستان شناسى صفوى
با اين مسئله بغرنج هر چه كنيم ، تبيين شولستانى ، به شكل قابل توجّهى مدرن به شمار مى رود . مسئله ، آن نيست كه وى دل مشغول صحّت و سقم آموزه فقهى نيست ؛ مسئله انحراف به چپ ، قطعا نظر او را به مثابه مسئله صحّت شعائر به خود جلب مى كند . امّا شيوه اى كه او براى مواجهه با اين معضل در پيش مى گيرد ، يكسره تاريخى است . افزون بر آن ، وى اين كار را با بهره گيرى از شاهدى عينى ، بيرون از جهانِ بسته متون انجام مى دهد ؛ شهادت باستان شناسى .
آيا مى توانيم اين مطلب را در بستر عقلانىِ گسترده ترى قرار دهيم؟ بى گمان ،
1.بحار الأنوار ، مجلسى ، ج ۱۰۰ ، ص ۴۳۱ ، س ۴ . وى معتقد است كه ديوار جنوبى و محراب معروف به محراب على ، با قرار دادن ستاره قطبى بر پشت شانه راست شخص سازگار نيست ؛ بلكه اين دو ، چنان به سمت راست تمايل دارند كه ستاره قطبى در برابر (قُدّام) شانه راست شخص قرار مى گيرند .
2.سياحت نامه ، اوليا چلبى ، ويراسته قهرمان ، ج ۴ ، ص ۲۶۷ ، س ۱۵ و همان ص ۲۸۳ ، س ۱۲ . از نظر وى قدمت اين مسجد ، به زمان آدم مى رسد . بازديد اوليا چلبى در سال ۱۰۶۵ ق / ۱۶۵۵ م ، صورت گرفت (ر . ك : همان ، ص ۲۸۳ س ۹ و ۳۳) . متنى كه قهرمان به دست مى دهد ، مانند نمونه اصلى و بسيار شبيه خودنوشت است (بغداد كوسوكو سراى استانبول ، ۳۰۵ ، ۵/۱۶۱ ب ، ۲/۱۷۱ الف . درباره اين دست نوشته ، ر . ك : اوليا چلبى ، در ديابكر ، وان بروينسن وبوشوتن ، ص ۵) .