مجاميع ديگر يافت شده است ، بهتر مى توان درك كرد . با اين حال ، مؤلّف بحار الأنوار ، بر آن است كه سند اين دو حديث ، سختْ ضعيف است . اين دو حديث ، آشكارا با دو آموزه موجود در فقه اماميه نخستين ، مرتبط هستند : اين كه همه حرم مكّه ، براى كسانى كه بيرون از آن قرار دارند ، قبله به شمار مى رود ، و ديگر اين كه مردم عراق هنگام نماز بايد اندكى به چپ متمايل شوند ـ عملى كه به «تياسُر» شناخته شده است ـ . هر چند اينك تياسر ، متروك شده ، اين مسئله ميان عالمان طى قرن ها بحث هايى برانگيخته است . در دوران صفوى ، اين بحث ، مشخصا چرخش جالبى يافت . نخست اظهار شد كه تبيين به دست داده شده در اين حديث ، در بهترين حالت ، مناقشه انگيز است ، و بعدها تبيين كاملاً تازه اى از تياسر پيشنهاد شد . مهم ترين جنبه اين تبيين تازه ، آن بود كه بر شاهدى باستان شناختى استوار بود .
1 . احاديث
كلينى در بخش نوادر الكافى ـ كه تقريبا در انتهاى كتاب الصلاة قرار گرفته است ـ ، اين حديث را نقل مى كند : 1 عَلى بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ قالَ : قيلَ لِأبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام : لِمَ صارَ الرَّجُلُ ينْحَرِفُ فى الصَّلاةِ إلى اليَسارِ؟ فَقالَ : لإِنَّ لِلْكَعْبَةِ سِتَّةَ حُدُودٍ أرْبَعَةٌ مِنْها عَن يسارِكَ وَاثْنانِ مِنْها عَلى يمينِكَ ، فَمِنْ أجْلِ ذلِكَ وَقَعَ التَّحْرِيفُ 2 إلى 3 اليَسارِ ؛ على بن محمّد 4 در مرفوعه 5 خود مى گويد كه از ابو عبد اللّه [امام صادق]پرسيدند :
1.همان جا . درباره اين معناى نوادر ، ر . ك : مقباس الهداية ، ج ۲ ، ص ۱۵۲ ، ش ۶ و ص ۱۵۳ ، ش ۷ . كلينى ، فصلى به قبله ، اختصاص نداده است .
2.مى توانستيم انتظار داشته باشيم كه به جاى تحريف ، كلمه انحراف يا شايد تحارف به كار برود .
3.در تهذيب الأحكام ، به جاى «إلى» ، «على» آمده است .
4.كلينى از دو عالِم به اين نام ، حديث نقل مى كند (ر . ك : اسانيد كتاب الكافى ، ج ۱ ، ص ۴۰ ، ش ۲۱ و ۲۲) . به نظر مى رسد كه شخص مورد نظر در اين حديث ، اوّلى باشد ، يعنى عموى مادرى وى على بن محمّد بن ابراهيم الرازى الكلينى ، معروف به علان (ر . ك : همان ، ج ۳ ، ص ۳۱۹ ، س ۱۴) . براى ديدن فهرستى از سندهاى به شكل «على بن محمّد رفعه» كه در الكافى آمده است ، ر . ك : همان ، ج ۲ ، ص ۴۳۰ ، س ۳ .
5.براى ديدن معناى فعل «رفع» در اين حديث ، ر . ك : شرح البداية ، ج ۳ ، ص ۲۲ ، ش ۳۲ .