اسناد ويژه «كافى» در «وسائل الشيعة» - صفحه 215

در توضيح اين سه مثال ، يادآور مى شويم كه در فصل پيشين ، اشاره شد كه صاحب وسائل ، طرق به كتاب ها را حذف كرده و به جاى آن ، عبارت «وباسناده» را جايگزين مى كند . به نظر مى رسد كه تبديل «بهذا الاسناد» به باسناده را هم در همين راستا بايد تفسير كرد .
در مثال اوّل ، آشكار است كه روايت ، از كتاب على بن الحسن بن فضّال ـ كه يكى از مصادر اصلى تهذيب الأحكام است ـ گرفته شده است . گويا صاحب وسائل در مثال دوم هم چنين برداشت كرده كه روايت از كتاب احمد بن محمّد گرفته شده است كه البته اين برداشت ، چندان مسلّم نيست .
در مثال سوم هم اين احتمال وجود دارد كه صاحب وسائل ، سند را چنين فهميده كه حديث از كتاب ايّوب بن الحرّ گرفته شده است كه اگر اين احتمال درباره شيوه برخورد صاحب وسائل صحيح باشد ، برداشت فوق از سند ، كاملاً بى دليل است . ايّوب بن الحرّ ، از مؤلّفينى نيست كه شيخ طوسى از كتاب آنها اخذ حديث كرده است ، به خلاف على بن الحسن بن فضّال و احمد بن محمّد . البته ابهام آميز بودن عبارت احمد بن محمّد ، احتمال اخذ از كتاب وى را تضعيف مى كند ، چنانچه در بحث منبع شناسى تهذيب الأحكام ، به تفصيل در اين باره سخن گفته ايم ؛ ولى به هر حال ، احتمال اخذ از كتاب احمد بن محمّد ، احتمال مطرحى است ، به خلاف احتمال اخذ از كتاب ايّوب بن الحرّ كه وجهى براى آن نيافته ايم .
در اين جا مناسب است به عبارتى در كافى اشاره كنيم كه مى تواند از اسناد اشاره دار به شمار آيد .

مراد از «باسناده» در اسناد «كافى» و شيوه نقل اين گونه عبارت ها در «وسائل الشيعة»

در آغاز اسناد كافى ، گاه عبارت «باسناده» ديده مى شود . مفاد اين عبارت در نگاه بدوى ، روشن نيست ؛ زيرا احتمال دارد عبارت ، اشاره به اسناد نامعلوم راوى پيشين

صفحه از 236