مصاحبه با آية اللّه‏ العظمى لطف اللّه‏ صافى گلپايگانى - صفحه 263

كرده است . تعدادى از اشخاص، آگاه بودند و تعدادى هم خبر نداشتند .

كلينى، در كتاب الحجّة، چند باب به نام «تسمية من رآه(ع)»، «النهى عن الاسم» و«الغيبة» دارد ، تحليل شما از اين روايات چيست؟

اين اشكال، در كشف الغمّة هم آمده است . او مى گويد : از يك طرف مى گويند : اسم نبريد و از طرفى مى گويند : اسمه اسم رسول اللّه ! جوابش اين است كه منظور ، اين است كه صراحتى به اين نداشته باشيد . مسمّى به اسم رسول اللّه يا مكنى به كنيه رسول اللّه ، عبارة اُخراى از اسم محمّد و ابو القاسم است . فرق است بين اينها . اين خصوصيت، تنها براى حضرت نبوده كه مسئله تقيّه باشد .

نظر نهايى شما درباره تسميه چيست؟

به نظر من در مجالس عمومى، احتياط كنند.

حتى در زمان حاضر؟

بله، همان اشكال وارد است . مگر بين تسميه و نهى از آن، فرقى وجود دارد؟

نقش احاديث «الكافى» در اجتهاد و در هنگام تعارض يا اختلاف، چه قدر است؟

خدا رحمت كند مرحوم آية اللّه شيخ محمّد كاظم شيرازى رحمه الله را كه از علما و فقهاى بزرگ بود . من به درس ايشان مى رفتم . ايشان مى گفتند : به ميرزا محمّد تقى شيرازى رحمه الله ـ كه به ميرزاى دوم معروف بود ـ گفتند كه چرا اين قدر احتياط مى كنيد ؟ چون ايشان در فتوا خيلى محتاط بود و مردم مى گفتند ايشان مجتهد نيست . ميرزا جواب مى داد : «مى ترسم كه تفحّص كمى شده باشد ؛ شايد وقتى كه در باب طهارت ، فتوا مى دهيم، مطلب در باب ديات ، جور ديگرى آمده باشد» . وى مى گفته است كه كسى بدون ملاحظه روايات الكافى در هر بابى ، نمى تواند فتوا بدهد .

صفحه از 265