مصاحبه با آية اللّه‏ العظمى جعفر سبحانى - صفحه 270

اين نوع جامع نگارى، سبب شد كه پس از وى صدوق (م 381 ق) و شيخ طوسى (م 460 ق) جامع هاى ديگرى را نيز به جهان حديثْ عرضه بدارند و از اين طريق، كتب اربعه ـ كه جوامع ثانويه شيعه به شمار مى روند ـ به نام هاى : الكافى، كتاب من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحكام و الاستبصار، پديد آمدند.
همگى اين كتاب ها از «جوامع ثانويه» به شمار مى روند . با ظهور اين جوامع، به تدريج، استنساخ جوامع نخستينْ كم رنگ شد و عنايت محدّثان و فقيهان بر حفظ كتب اربعه و تنقيح و شرح آن، افزايش يافت .

ديدگاه شيعيان به «الكافى» ، چه تفاوتى با ديدگاه اهل سنّت به «صحيح البخارى» دارد ؟

محدّثان نوظهور اهل سنّت، هر گاه به الكافى مى رسند، مى گويند منزلت الكافى نزد علماى شيعه، همان منزلت صحيح البخارى نزد علماى اهل سنّت است . من فعلاً درباره اين مقايسه سخن نمى گويم ؛ بلكه سخن من تفاوت هاى اين دو كتاب است كه به برخى از آنها اشاره مى شود :
1 . اهل سنّت، تمام روايات صحيح البخارى را صحيح تلقى كرده و حاضر به نفى هيچ كدام نيستند ، در حالى كه الكافى كلينى چنين نيست . روايات الكافى، از نظر محقّقان، به چهار بخش تقسيم مى شود : 1 . صحيح ؛ 2 . موثّق ؛ 3 . حسن ؛ 4 . ضعيف .
2 . عناوين ابواب الكافى ، به حق، عناوينى گويا و زيبا هستند و درست ناظر بر مضامين احاديثى است كه در آن باب آمده اند ؛ در حالى كه عناوين صحيح البخارى ، چندان گويا نيستند و در برخى از ابواب، ارتباط دورى با مضمون حديث دارند و كسانى كه با اين كتاب انس دارند، اين مسئله را از نزديك لمس مى كنند .
3 . كتاب الكافى، مشتمل بر خطبه فصيح و بليغ مؤلّف است . وى در آن جا انگيزه خود را براى نگارش كتاب ، مشخص كرده است ؛ در حالى كه صحيح البخارى، فاقد خطبه است و اصلاً نامى از مؤلّف و هدف از تأليف به ميان نيامده است و كتاب خود را

صفحه از 282